بزن بزن !

و در شامگاهی که دور از انتظار نبود ، بناگهان آن حمله که دور از انتظار نبود (!) شکل گرفت ولی حجم موفقیت بسیار بالاتر از آن چیزی بود که انتظار می رفت باشد و برای همین بوی خیانت از همان لحظات اول به مشام می رسید ...

برخورد از هر نوعی میان ایران و اسرائیل بعید نبوده و نخواهد بود ؛ حالا نامش جنگ باشد یا عملیات نظامی و شاید هم ترور و یا هر ضربه ای که قابل تعریف باشد یا نباشد ... دشمنی وقتی از حد و زمان مشخصی فراتر رفت ، وسعتی بزرگ را شامل می شود که در آن هر خانه ای برای بازی فرصت می یابد !؟

پنجشنبه به ددر رفته بودیم و بعد از چند ساعت زیر آفتاب بودن و در ادامه یک دوش حسابی و رفتن به مهمانی شام ، به سختی خودمان را به خانه رساندیم و بلافاصله خوابیدیم ... سنگینی خواب بیش زا حد بود و حوالی ساعت 5 بود که من صداهای انفجار مانند و لرزش هایی را احساس کردم ولی نای بلند شدن نداشتم و با خود می گفتم که ماشین هست !؟ دری بسته می شود !؟ و ...

حوالی ساعت 7 بیدار شدم و بانو گفت : " آیا شب پیش زلزله شد ؟ " خوشبختانه بانو هم مانند خودم می باشد ، شاید برخی ها باشند که برای کوچکترین لرزشی داد و فریاد راه بیاندازند ولی ما برای زلزله ی زیر 7 ریشتر ، تنها به یک سوال کوتاه اکتفا می کنیم !؟ گفتم : " یک صدا و لرزشی حس کردم ولی نمی دانم جریان چی بود !؟ " بلافاصله بلند شدیم تا برویم خانه مادرم برای مراسم پرفیض صبحانه روز جمعه ... 

انسان گاهی اوقات دوست دارد تنها باشد و برای همین دیگران را با بهانه و بی بهانه ، از اطرافش دور می کند و به تنهایی می رسد و کمی از آن لذت می برد و کمی بعدتر از دست آن عاصی می شود و شروع می کند به نق زدن و اینکه دیگران چرا نیستند !؟ این برای برخی از پا به سن ها و کهنسالان زیاد پیش می آید !؟

نان تازه گرفتیم و وقتی به خانه مادرم رسیدیم ، از طریق زیرنویس ها خبر را خواندیم و شنیدیم ... کسانی که اسرائیل در شب جمعه هدف قرار داده بود به طرز عجیبی ، گلچین شده بودند و همه از یک طیف خاص بودند!؟ دقیقا از همان زیرنویس اول ، بوی خیانت محسوس بود ! شاید هم من حساس تر شده باشم ؛ چون در جریان هلی کوپتر هم ساعت 5 عصر از خواب بیدار شدم و اولین زیرنویس را که دیدم ، یک استوری گذاشتم که " شهادت قسمت تو می شد ای کاش ! " ، پازل را جوری چیده بودند که غیر از خیانت راهی برای توجیهش نبود ؛ البته نباید از معجزات هندسی روزگار غافل بود ؛ این معجزات گاهی پازل را جوری می چیند که عاقلترین ها هم فریب می خورند ! و شیطان از معجزات بزرگ فریب است ، راه را جوری می چیند که فرد بدون کوچکترین شکی ، تمام راه خطا را ، یک نفس می رود !؟ ، حتی در جریان هدف قرار گرفته شدن سیدحسن نصراله ، من ردپای خیانت را بلافاصله گرفتم !؟ من بیست سال در کنار حادثه ها بزرگ شده بودم و این پیش بینی ها برای من یک مشغولیت ذهنی پیش پا افتاده بود !؟ ما برای نجات فرد مصدوم و کشته شده در کوه می رفتیم و بعد از چند روز یقه کسی که خبر داده بود را بعنوان فرد مشکوک می گرفتند !؟ از فامیل دور تا نزدیکترین دوست !؟ خیانت کمترین فاصله با فرد را دارد !!

اینکه اسرائیل در منطقه غزه ، منطقه ای محصور در میان سرزمین خودش ، این چنین مانند خر در گل گیر کرده است (!) بتواند در یک نقشه حساب شده فرماندهان ارشد حزب الله را بزند ؛ تنها از مجرای خیانت قابل تعبیر بود !؟ و اینکه بتواند در تهران ، هنیه را مورد هدف قرار بدهد ، همچنین !؟ و حالا هدف قرار دادن این حجم از فرماندهان عالیرتبه سپاه در تهران ... ولی ایران بازی را بلد بود و می توانست حتی در بدترین شرایط ورق را برگرداند ، بهرحال کشتی ، فقط فن بلد بودن نیست ، گاهی بدل کردن فن ، رمز موفقیت است !؟ خبرها مهندسی شده پخش شدند و کمی بعد مقابله به مثل صورت گرفت و این بار اسرائیل در مخمصه گیر افتاد ، چون کسی نبود که برایش خبرچینی بکند !؟ ( متاسفانه دیپلماسی ایران دست خائنین افتاده است و وقتی میدان وارد عمل می شود ، اسرائیل و آمریکا بدبخت می شوند !! ) طبق معمول به پناهگاهها رفتند تا موشک ها به هر کجا که برخورد کردند ، موردی برای بازخواست نداشته باشند ، منطقه مسکونی جایی ست که کسی آنجا سکونت داشته باشد ، خانه ای که اهلش در پناهگاه می باشد ، منطقه مسکونی حساب نمی شود بلکه یک بیابان شیک و خالیست !! و شهدا یکی یکی اضافه شدند ؛ من نمی دانم چرا تاکنون اسمی از شمخانی نمی برند ولی در یکی دو جا من تصویرش را در بنرها دیده ام !؟ 

البته از دولت کارشناس محور که چهارقد در خدمت روشنفکران بی خاصیت به اصطلاح اصلاح طلب است (!) یکی دو اس ام اس رسیده است که باندازه ششماه تدارکات جنگی ، قوت قلب محسوب می شود ولی بطرز عجیبی خفه خون گرفته اند ... از شارلاتان های سیاسی شان صدایی بلند نمی شوند و همچنین از آن سید خفیف شان و آن شیخ کثیف شان و آن ابطحی ؛ خروس بی محلی که برای هر چیزی حرفی دارد !؟ 

دیشب دوباره به خانه مادرم رفتیم تا تنها نباشد ، نه اینکه ترسی از این چیزها داشته باشد بلکه برای اینکه زیاد توی تلویزیون نباشد و با سر و صدای ما مشغول باشد !! من بشخصه از شهادت آنها خوشحال هستم تا ناراحت ، در راهی بودند که انتهایش شهادت بود و هی کش می آمد و در نهایت به آن رسیدند !! ولی اینکه دشمن اینهمه خوشحال بکند ، سخت بود ... بعد از حملات سنگین موشکی ایران به تل ابیب ، در نوبت دیگر باز هواپیماها آمدند و این بار خبرهای خوب در راه بود ، دو فروند جنگنده که یکی از آنها اف-35 بود به تنهایی خبر بسیار بزرگی بود !! و عصر امروز سومین جنگنده نیز ساقط شد ، اف-35 را در دو سال گذشته آنقدر تبلیغ کرده بودند که انگار نهایت حضور در آسمان می باشد !؟ و این فواره بزرگ هم بالاخره سر به فرود خم کرد !! خلبان آن هم اسیر شد که خود باندازه دوبرابر زدن هواپیما ارزش دارد ؛ باخبر شدیم که خلبانش یک زن بود ... زنی که بسیار مردتر بود از خائنی که محل فرماندهان را لو داده بود !! حرامزاده را نه با شهادت چند فرد عادل و نه با آزمایش DNA ، نمی شود تشخیص داد !؟ حرامزاده را از رفتار و عملش باید شناخت !؟ 

شاید باارزش ترین تصویر در دو روز گذشته ، تصویر تیم والیبال بود که برای سرود ملی ، سلام نظامی دادند ... 

پ.ن1:
امروز فرصت کردم تا پست موبایلی را اصلاح کنم و تقریبا حکم دوباره نویسی را داشت !

پ.ن2 :

یکی از بمب هاب اسرائیلی به درب توبه خورده است و بصورت معجزه آسایی باز شده است و حالا فرصت طلبان ( اصلاح طلبان ) یکی یکی از سوراخ موش بیرون می آیند ، حتی رشیدپوری که دخترش را بیمه ابی کرده بود در قامت یک میهن پرست ظاهر شده است !؟ لابد ظریف هم می رود پیش رهبر تا برای خودش یک سرلشکری دست و پا بکند !؟