یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

سالگرد یک اتفاق !

 

پارسال همین حوالی بود که خبر گم شدن هلیکوپتر حامل رئیس جمهور و همراهان در همه جا پیچید ، من بعد از ظهر خوابیده بودم و ساعت 5 از خواب بیدار شدم و زیرنویس شبکه خبر را خواندم و به یکی دو نفر زنگ زدم ولی جواب ندادند و بلافاصله یک استوری گذاشتم و تنها نوشتم " شهادت قسمت تو می شد ای کاش ! "

 

البته چند ساعت بعد دیدم که برخی از دوستان دور و نزدیک ، در این رابطه حرفهای نامربوط می زنند ، با اینکه کامنت های استوری را فقط خودم می توانستم بخوانم ولی برای رعایت برخی مسایل ، استوری را پاک کردم و یک ساعت بعد دیدم که چند نفر از دوستان برایم پیام فرستادند که استوری ات را پاک کرده اند !؟ یعنی این مردم به لقمه ای که در دست دارند هم شک دارند !! و البته که ناگزیر هستند ، وقتی آدم در معرض باد قرار بگیرد ؛ آنهم از نوع سردش ، حتما سرما می خورد !؟

و کمی بعدتر داستان هی کش آمد و کش آمد و ... تا اینکه حوالی ساعت 5 صبح بود که همه باهم به پای هلی کوپتر رسیدند !؟ یک قضیه در این حد سیاسی و امنیتی ، در هر کجای دنیا رخ می داد مطمئنا تا سالها زیر چند لایه پرده قرار می گرفت و در ایران هم نباید انتظار چیز بیشتری می رفت ... رئیس جمهور بهمراه وزیر خارجه و استاندار آذربایجان شرقی و آیت الله آل هاشم ( امام هر روز هفته ! ) در این سانحه از دست رفتند !؟ هر چهار نفر بنوعی خاص بودند ، از بالاترین مقام حقوقی که رئیس جمهور بود تا استاندار که جوانترین بود و آل هاشم که محبوب ترین بود ، حتی وزیر امورخارجه هم بنوعی بهترین بود چرا که بعد از یک وزیر روباه صفتی بالا آمده بود و تمام قد در مقابل باخته های دولت قبلی ایستاده بود !؟

یک جایی خواندم که بالای 60 درصد مرگ ها از ناحیه چشم زخم می باشد !؟ البته می شود همان 60درصد را شک کرد که شاید گوینده و یا راوی این سخن ، در کار فروش انواع محصولات رفع چشم زخم می باشد و این حرف از ناحیه تبلیغ بوده باشد ولی این یک واقعیتی هست که هنوز به زوایای مخفی آن راهی پیدا نشده است !؟ و همه گیری آن هم مهم است ! تقریبا هر چهار نفر ( به غیر از چهار نفر بعدی که برای عموم شناخته شده نبودند ! ) در برهه ای ، بقدری وضوح یافته و دیده شدند که انگار برای تایید مورد چشم زخم بودند !؟

و هنوز برخی ها نه بصورت فنی که بصورت نخیلی و ایرادجویی در رابطه با اتفاقی که بیش از 16 ساعت برای جستجویش وقت گذاشته شد ، حرف می زنند !؟ چیزی که این جستجو را که می شد در یک ساعت به پایان برسد را تا 15 ساعت کش داد ، اگر تا سی درصد بواسطه بدی آب و هوا و غیرقابل نفوذ بودن محل حادثه تلقی بشود ، مطمئنا هفتاد درصد را مدیون بی نظمی عمومی و دخالت نیروهای بالادستی و غیرکارشناس بود که صاحب علم نبودند ولی صاحب دستور بودند !؟ خلبانی که آدرس غلط می دهد و نیروها را در خلاف جهت راهنمایی می کند حداقل 12 ساعت این تلف شدن وقت جستجو را یک تنه مال خود کرد !!

دیروز ظهر جایی بودم و یکنفر داشت تخته گاز ، کارشناسی می کرد ! دوستم به او گفت که البته وقتی ایشان اینجا باشند ما سعی می کنیم بیشتر سوال کنیم تا کارشناسی بکنیم و طرف یهو انگار ترمزش را کشیده باشند توقف کرد و مثلا می خواست برای ادعاهایش از من تایید بگیرد !؟ گفتم : " چند سال پیش یک هواپیمای مالزیایی که هم توی رادار بود و هم موقعیت یابش روشن بود ، در آسمان ناپدید شد !! هر نظری داده شد ولی هیچکدام نتیجه نداد و فقط برای مقطعی ، برای تحریف واقعیت و یا تعریفی که نفعی برای عده ای داشته باشد بود ، مثلا یکی گفت که فلان کشور زده است !؟ یکی گفت که ربوده شده است !؟ و ... ولی هیچکدام از اینها نبود و تا حالا هم به نتیجه نرسیده اند و بلاخره همان ها که به جز علم به چیزی اعتقاد ندارند فکر کردند که توی تونل زمان افتاده است و شاید هم ماورایی ها آن را ربوده اند و داستان را تخیلی تر کردند !؟ هواپیما هم پنج برابر هلیکوپتر بود و هم در همه رادارها قابل رویت بود ، در حالی که هلیکوپتر با موقعیت یاب خاموش حرکت می کرد و تنها رویت شده بود که در کدام منطقه سقوط کرده است و این رویت مثل این است که شما با ان شرایط مه شدید و باران و ... چیزی را در سالنی تاریک گم کرده باشید و مطمئنا یافتن اش سخت بود و امید به نجات هم که تقریبا نزدیک به صفر بود و جای شکر دارد که در عملیات نجات با آن همه بی نظمی و مشارکت ناشیانه و احساسی ، تعداد تلفات جستجوگران به حادثه افزوده نشد !؟

این روزها در تلویزیون ، هر حرفی که درباره آن حادثه و کشته شده های آن زده می شود مانند یک توهین رک و پوست کنده به دولت فعلی و کابینه تمام کارشناس آن می باشد ، وزرایی که نه عملی دارند و حرفی برای گفتن ؛ حداقل اندازه علی ربیعی و نوبخت (!) دروغ گفتن هم بلد نیستند ... دکتر عارفی که پسرش ، فردای حادثه بندرعباس از کشور فرار کرده است ، هنوز دارد به مردم از کار خوب و درست حرف می زند ؛ مثل حسن روحانی که آمریکا را مسبب بدبختی ها می نامید و برادرش را داشتند دست بسته به زندان می بردند ... یا رفسنجانی که خاطرات خوب خودش را می نوشت و همزمان برای پسرش که در زندان بود ، دعای خیر می کرد !؟

سال پیش سبی را در جنگل های محل سقوط هلیکوپتر گذراندیم و شاید امسال هم قسمت شود و برویم ... جای عجیبی هست و بسیار بکر و دست نیافتنی !؟

 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد