مردی به حالت احتضار افتاده بود و در حال مرگ بود و طبق معمول بی تابی می کرد و ... ناگهان عزرائیل را بالای سر خود می بیند که برای قبض روح آمده بود !!
عین سیاستمدارانی که چنان خود را به بیخبری می زنند که انگار انتظار این خبر را نداشته و دو ماه مدام تکذیب می کند و شش ماه بعد بدلیل اینکه دستور را خودش داده بود محاکمه می شود !؟ به عزرائیل می گوید که بعد از اینهمه سال هنوز یاد نگرفته ای که قبل از جنین اقدامی یک ابلاغیه ای ، یک حکم تخلیه ای ، یک خبری و ... می دهند و بعد می آیند !
عزرائیل می پرسد : مگر ده سال پیش پدرت نمرد ؟ میگوید : بله می پرسد : مگر سه ماه قبل همسایه تان نمرد ؟ می گوید : بله می پرسد : هفته قبل مگر آن بازاری همسایه ات نمرد ؟ می گوید : بله و در ادامه عزرائیل می گوید که همه ی آن اخباری که به گوشت رسیده بود پیام و اخطار بودند که چنان چیزی برای تو هم هست ...
درست است که حادثه خبر نمی کند ولی همین که چیزی مستعد حادثه می شود خود خبری بر حدوث آن در زمانی دور و یا نزدیک است !؟ عاقل روی نزدیک سکه برنامه ریزی می کند که احتیاط نام دارد !؟ احمق روی دور سکه نقشه می چیند که ریسک نام دارد !؟ در کوتاه مدت احمق ها موفق ترند و در درازمدت عاقل ها !؟ ولی سکه ی عاشق ها هردو طرف اش یکی است ...
دیروز ظهر همزمان با رسیدن من به خانه مادر ، زیرنویس ها شروع شدند و حادثه انفجار در اسکله شهیدرجایی بندرعباس در راس اخبار قرار گرفت ... همان لحظه من به پسرعموی مادرم در بندرعباس زنگ زدم و خبر درست تر را گرفتم ( واقعیت این است که در ایران امروزی همه چیز رنگ و بوی سیاسی دارد و قبل از هر چیز باید خبرهای مهندسی شده را بیرون بدهند تا بعد از چند ماه و یا چند سال شاید ، اخبار صحیح بیرون آمد ؛ نمونه اش همین جریان کشتی سانجی !؟ ) انفجار بسیار شدید و البته بعد از آتش سوزی اولیه که در فیلم ها هم با رنگ نارنجی مشخص است شروع می شود ... متاسفانه یک عده شاید نمی دانستند که موقع اتفاق آتش سوزی و انفجار کجا باید قرار بگیرند !؟ عده ای هم نمی دانستند که هر اتفاقی برای تماشا و فیلم گرفتن نیست !؟ و عده ای هم که می دانستند اصل ار ول کرده بودند و به فکر نوع پخش خبر بودند !؟ شدت انفجار فوق العاده بالا بود و طبق معمول مصدومین هم باید زیاد می بودند ...
اولین چیزی که برایم جالب بود نحوه پخش آمار مصدومین بود که بلافاصله با 40 نفر شروه و به 281 و 406 رسید ... مطمئنا در چنین حالتی اقدام به تخلیه ساختمان ها و محوطه ها و جمع آوری مصدومین بسیار خطرناک و حتی غیرممکن است !؟ ولی بهرحال باید نیروهای امدادی یک خبرهایی بدهند تا نان شان حلال بشود ...
دومین چیز این بود که در این حادثه باید تریبون به دست رئیس سازمان بنادر و کشتیرانی و یا مدیریت اسکله داده می شد و اینکه چگونه می شود که رئیس سازمان امداد و نجات هلال احمر در تهران پشت خط می آید و حتی اولین آمار فوتی ها را او می دهد !؟ و بعد سیلی از دستورات مقامات بالادستی برای رسیدگی و تحقیق در مورد علت حادثه و ابعاد آن راه می افتد ... معاون اول دستور می دهد !؟ وزیر دستور می دهد ( البته نه وزیر راه و ترابری که وزیر مستقیم می باشد و فعلا در انتظار محاکمه ، دارد متن دفاعیه اش را می نویسد ! ) وزیر کشور دستور می دهد !؟ فعلا از استاندار هرمزگان خبری نیست و اگر هم نباشد ایرادی ندارد ولی عالی ترین مقام هر شهر ، فرماندار است و باید در صحنه باشد که هنوز نوبت تریبون به او نرسیده است !؟ یک ساعت بعد خبر به رئیس جمهور می رسد ، او که دارد وزیرش را دلداری می دهد که نگران نباش ، خودم از رهبری برایت امان نامه می گیرم (!؟) دستور می دهد و وزیر کشور دستوردهنده را به بندرعباس می فرستد که برو از نزدیک تحقیق دقیق بکن ( هیچکس به همدیگر اعتمادی ندارد !؟ ) دادستان دستور پیگیری دقیق داد !؟
سومین بدبختی اطلاعیه سازمان خون است که از همشهریان و مردم تقاضای خون می کند ، این کاسه گدایی مانند یقه چاک کردن برخی ها در سر قبر می باشد و برای نشان دادن عمق ناراحتی و جریحه دار کردن احساسات مردم می باشد و بنوعی مورد را از حالت حادثه به بلا تبدیل می کند ...
چهارمین مورد این بود که خبر تازه ای به صدا و سیما نرسیده بود و شبکه خبر تنها یک خط خبر را پشت سر هم در زیرنویس ارسال می کرد و مرا یاد حادثه هلی کوپتر رئیسی و همراهان انداخت ... کش دادن خبر تا رسیدن خبر بعدی !؟ و بعد باز هم خبری نبود ، رسیدگی به مصدومان ، سیل مردم در جلوی انتقال خون ، ارسال 300 واحد خون از اصفهان به بندرعباس ( که یک عدد و رقم خیلی مضحک و مردم فریبانه بود ! مرا یاد سیاست های دولت روباه بنفش می انداخت که چهار وزیر می رفتند به روستایی در سیستان بلوچستان تا یک گلخانه را افتتاح بکنند که برای 12 نفر شغل درست کرده بود !؟ با هزینه آن سفر می شد یک گلخانه بزرگ با ظرفیت 500 کارگر راه انداخت !؟ )
و دیگر هیچ ... ایران من تسلیت ! ... هرمزگان تسلیت ! ... بندرعباس تسلیت ! ... شرافت تسلیت ! ... صداقت تسلیت ! ... مصدومان به 750 نفر هم رسیده است !؟ فوتی ها هنوز 6 نفر گزارش شده است ؛ شما یقین بدانید بالای 50 نفر !؟ مفقودی 12 نفر !؟ ( کسانی که باید بودند و نبودند+ کسانی که هنوز معلوم نیست بودند که نیستند !؟ ) تعداد فراری های این حادثه هم معلوم نیست ، در این قبیل موارد چند کشتی تندرو به اطراف می روند تا حداقل دست مردم به برخی مسئولان اصلی نرسد ... دست مسئولان دیگر را بعدا می توان با پول نرم تر کرد !؟
همه چیز یکطرف ... ولی همیشه خبر از جایی که نباید نشت می کند !؟ همان ساعت 13 یک نفر در زیرنویس اعلام کرد که نسبت به انبارش مواد قابل اشتعال تذکر داده شده بود ...
و مهم تر اینکه این حادثه ، مذاکرات عمان را پوشش داد تا تاثیر دور سوم مذاکرات ، بر بازار دلار و طلا ، کاهنده نباشد و دلار امروز در 83 هزار تومان قرار بگیرد !!
* دود سیاه بر بالای وزارت راه و شهرسازی ... آهای خانم صادق !!
** جای یک دروغگوی بزرگ در حد و اندازه علی ربیعی ، به شدت در دولت دیده می شود !!
با درود
تجربه نمی شود
هشدار پشت هشدار از ساختمان پلاسکو
ساختمان تجاری آبادان
و ۰۰۰
هشدار کافی نیست اهرم قدرت نیاز است
شباهت دارد بین این حادثه و اون حادثه در بیروت
این حاج خانم تیش مامانی چه به وزارت
باید برود شوهر داری بکند
که فردا افسوس نخورد
سلام
واقعیت این است که ما نمی توانیم ، چون برای منافع چند روزه ، همه چیز را فدا می کنیم ... فرهنگ ما روزمره است حتی اگر پنج هزار تا سال کنار هم پارک کرده باشیم !!
خانم هم برای وزارت یک امتیاز داشت و آن فرزند شهید بودن بود ...
سلام
پسرعموی مادرتون چی گفته بودند؟
سلام
انفجار شدید و موج اتفجاری که تا شعاع زیادی به کانکس ها و ساختمان های اداری و ماشین های بزرگ و کوچک آسیب زده بود ، مصدومین هم طبیعتا زیاد بودند و البته ترس و وحشت هم ... این اتفاق در اسکله ی نسبتا خلوتی رخ داده بود و مطمئنا در جاهای شلوغ تر و پر تردد می توانست فاجعه را چند برابر بکند ...