مردم یک کشور ، یعنی همه ی انسان های داخل یک سیم خاردار سیاسی بنام آن کشور و شامل کسانی که با مجوزهای مختلف از این سیم خاردار خارج شده اند ، هم می شود ...
و این مردم عموما به سه دسته تقسیم می شوند : اول دولت ( کلیه کسانی که در خدمت پیشبرد مطامع و سیاست های حکومت می باشند!) دوم ملت ( کلیه کسانی که با این دولت تعاول اختیاری دارند! ) سوم عامه ( کلیه کسانی که تابع شرایط داخل سیم خاردار هستند ، هر از گاهی تحریک شده و مهم می شوند و عموما سرگرم بدبختی های خودشان هستند !)
در فیلم های جدید ، مخصوصا از نوع فضایی (!) ، وقتی حرف از از مهاجو فرازمینی می شود ، نگاه به زمین بنوعی یکپارچه است (!) البته با کسانی که فرماندهان و قیم های زمین می باشند و در مورد مقابله تصمیم می گیرند و رد ا«ها چیزی بنام کشورها ومجالس تصمیم گیری و ... لحاظ نمی شود ( یک آمریکا هست که پدرخوانده تمام دنیای زمینی می باشد! )
امروز یک جایی بودم و یک نیمچه حقوق دان تازه از دانشگاه بیرون آمده وه به لطف سهمیه پدر جانبازش در یکی از رده های مرتبط با سرمایه داری نوین ( بخوانید ملی مذهبی ) متصل و مشغول می باشد و برای اینکه خودش نشان بدهد دوست دارد پشت تریبون برود و حرفهای سیاسی خوشگل بزند ، داشت صحبت می کرد و طبق معمول حرفهایش شباهت زیادی به آن روباه لعنت الله داشت !؟ و یکی دوبار هم از کلمه رفراندم و اجازه دادن به مردم برای انتخاب شرایط حکومتی و ... حرف زد و شیرین هم می گفت ؛ بقول مردم کوچه بازار که یک اصطلاحی دارند و آن اینگونه هست که وقتی یکی حرف بی اساس و بی ربط میزند می گویند : " یالان دا اولسا ، شیرین دی ! " ( اگرچه دروغ است ولی حرفهای شیرینی هستند ! ) بنده خدا یکبار هم سر برگرداند طرف من و خواست ببیند کلمه رفراندوم پیش من چند می ارزد و از من طلب تایید کرد و گفتم : " والله ... بنظر من رفراندوم واقعی این است که یکی بتواند در مورد سیم خارداری که در آن بدنیا آمده و با آن شناخته می شود نظر بدهد !؟ تقصیر من چیه که ایرانی خطاب می شوم و هر کجا می روم بار بدفرهنگی چند هزار ساله را به دوشم می گذارند ! اگر این بدبختی روی پیشانی من حک شده است ، چه فرقی می کند کدام زورمداری بواسطه نوچه هایش حکومت را هم به دست بگیرد ؟!"
این روزها به لطف مذاکراتی که امروز دور دوم آن بود ، دلار از 105 هزار تومان تا هشتاد هزار تومان پائین آمده است و هیچکس آن را گردن نمی گیرد (!؟) چون باید به تبع آن به فکر برخی ارزانی ها هم باشد و چون این مورد صرف نمی کند برای همین همه ادعا دارند که هر چه دارند خرید قدیم است و امسال هیچ چیزی نتوانسته اند بخرند ؛ چون عمده فروش ها نمی فروشند !! شاید منتظر هستند تا طبق روالی که به آن عادت کرده اند همیشه این قیمت ها صعودی باشند !؟
امروز یکی از دلارفروش ها را دیدم که با سایه خودش هم دعوا داشت و زیرلب فقط فحش می داد و فرقی نمی کرد چه کسی را نشان گرفته باشد ... دوستش اهل کوهنوردی است و سالهاست که او را هم می شناسم ، اشاره ای به او کرد و به من گفت :" شما اگر آن بالاها آشنا دارید بگوئید که مذاکره را زیاد کش ندهند ، بله یا خیر !؟ برخی ها شاید نتوانند اینهمه کش بیایند و تلف بشوند !؟ " او هم برگشت و ه ردوی مان را مورد عنایت قرار داد ... خیلی وضعش خراب بود !؟ از دومی پرسیدم : " دلار چند شده است ؟ " گفت : " فعلا که نه برای خرید هست و نه برای فروش (!) ولی تا هشتاد و سه می گویند ... " گفتم : " دلار قدیم یا دلار جدید !؟ " گفت : " این چه صیغه ای هست ؟ " گفتم : " فکر کردم شما هم مثل سوپری ها قیمت ها را براساس خرید قبل و خرید تازه به مشتری ها قالب می کنید برای همین پرسیدم ؟! "
سر راه فکر می کردم که اگر اسکناس و مخصوصا یورو و دلار را با تاریخ انقضاءدو ساله چاپ می کردند ، از گردونه انبار کردن خارج می شد و معلوم می شد که دلار دست فلانی از چه سالی دستش هست !؟
این بار محل مذاکرات را به ایتالیا برده اند ؛ حالا چرا را نمی دانم !؟ ولی از قرار معلوم اعلام کرده اند که خودنویس و خودکارهای محل مذاکره را با طناب به میز خواهند بست تا کسی به اشتباه ( یا به عمد !؟ ) توی جیبش نگذارد !؟ ما از قدیم توی چاپخانه و اداره و بانک و ... این کار را می کردیم و احتمالا در سنگنوشته های هخامنشی هم اشاره ای به این موضوع شده است ...
با درود
اینها همه بازی های خود دولت است
دلار را گره به سرنوشت مذاکره زده اند
که ای ملت ببنید فعلا مذاکره است ببنید چی شد حالا اگه توافق بشود چه می شود
عربستانی ها هم اومدند ولی من دلش را ندانستم چه حکمتی داشت فقط ظنم به این است شاید می خواهند با وساطت جنگ ویرانگر غزه و خاورمیانه را تمام کنند
فعلا مسجدی ها هم دست به دعا اند که مذاکره ختم به خیر شود
سلام

عربستان می ترسد ایران زورش به خر نرسد و پالان را بزند و خرجش چند برابر شود !