مذاکره

امروز شهر تقریبا نیمه تعطیل بود ، فقط برای مذاکره تعطیلی نداشتیم که زحمتش را خود مردم کشیدند !؟ حوالی ساعت 11 از جلوی بانک ملت رد می شدم ؛ شعبه ی مخصوص دلارفروش ها (!) آنقدر خلوت بود که خم شدم ببینم باز هست یا نه !؟ و بعد وارد شدم با همان شکوهی که کورش وارد بابل شد !!

کارت بانکی ام کمی مشکل داشت و دادم خانم متصدی امور کارت بانکی برایم حل کرد و همینطور داشتم کارمندهای بیکار و بدون مراجعه و اتوکشیده را نگاه می کردم ... در روزهای عادی همه ی اینها برای خودشان استاندارانی بودند !!

توی بازار هم مغازه ها یک درمیان باز و بسته بودند و انگار همه نشسته بودند تا ببینند مسابقه ( ببخشید مذاکره ! ) چند چند می شود !؟ مردمی که به همه چیز گره زده شده اند و البته خودشان هم بی میل به بازی داده شدن نیستند ، باید هم در هر لحظه ای آن لاین باشند !؟ هر کسی هم بفراخور فهمش از موضوع نظر می داد ، یکی منتظر است تا سقوط دلار را ببیید !؟ یکی منتظر است تا تسلا سوار شود !؟ یکی منتظر باز شدن سفارت آمریکا در ایران است !؟ و همه به نتایج خوب و به نفعی که تصور می کند دل خوش است !؟ آن روی بد سکه برای دیگران است ...

بنظر من اولین و بهترین نتیجه ی قبل از مذاکره این است که ترامپ خیلی محترمانه و سربسته (!) عذر اروپائیان را خواسته است و نشان می دهد که بعد از این در بازی های از آنها بعنوان همبازی استفاده نخواهد کرد !؟ در تقسیم اوکراین هم نشان داد که اروپائیان مدعی را آدم حساب نکرد و در معادله بزرگتر که مذاکره با ایران باشد ؛ برخلاف نوبت قبلی که اروپائیان ویترین مذاکرات بودند (!) حتی از آنها بعنوان آبدارچی و دلال  و واسطه هم استفاده نکرد !؟

نشست ترامپ با زلنسکی این پیام را برای کشورهای دیگر داشت که برای مذاکره با یک گاو نباید مستقیم مذاکره کرد چون احتمال برخورد به شاخ های گاو وجود دارد ، غیرمستقیم بهتر جواب می دهد ؛ کسی تا حالا نه گاوی را از روبرو سر بریده و نه دوشیده است !؟