یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

اعلان قیمت !

 

اعلان ( به تاریخ 1324 - حکومت خودمختار فرقه دموکرات آذربایجان - سه ماه بعد از تشکیل حکومت )

برای شیرینی های درجه یک و اعلا به شرح زیر قیمت مصوب تعیین شده است

1- انواع نان شیرینی  از قرار کیلویی 44 ریال

2- قرابیه بادامی از قرار کیلویی 60 ریال

3- انواع قانفت ، مامپاز و ریست از قرار کیلویی 57/30 ریال

4- باقلوا و لؤز از قرار کیلویی 57/30 ریال

5- انواع پروژنی از قرار کیلویی 52 ریال

قنادی های درجه یک موظف هستند جهت اطلاع مشتریان قیمت های فوق را با اتیکت روی شیرینی ها بگذارند و در صورت تخلف به مجازات خواهند رسید.

امضای رئیس اداره شهر

 

اعلان قیمت یکی از راههای دولت برای تثبیت قیمت در بازار می باشد ، البته در زمان اوایل انقلاب و دوران جنگ و سیستم سوسیالیستی دولت وقت برای کنترل بازار با کوپن که تقریبا همه چیز با کوپن و برگ استعلام محله و برگ استشهاد مسجد و ... داده می شد ( و متاسفانه نقش بسیار پررنگی در دوروئی و نهادینه شدن دروغ در جامعه داشت !؟) یکسری از کالاها از طریق تعاونی های اصناف و اتحادیه ها داده می شد ؛ البته برای کلمه اتحادیه حساسیت بسیار بالایی وجود داشت و شاید فرصت نشد و الا برای استفاده از این کلمه سی ضربه شلاق می نوشتند !؟ اتحادیه خیلی بوی سیستم کارگری می داد و بوی کمونیستی از آن به مشام خیلی ها می رسید ... 

یادم هست که حوالی سالهای دوردست ، توی چاپخانه بودم و مد بود که بدنبال چاپ اطلاعیه و آگهی فوت برای یکی ، آشناها و همکاران و ... ؛ غالبا از ناحیه چشم و هم چشمی و البته برای عرض ارادت (!) آگهی هایی با عنوان از طرف می دادند و البته برای چاپخانه ها سود زیادی داشت ... بدنه اعلامیه ثابت می ماند و تنها قسمت اینکه با چه نسبتی ، چه کسی آگهی از طرف داده باشد (!) دو سطر عوض میشد !! گاه برای یک اعلامیه بیش از بیست تا از طرف ( البته با تعداد کم ) چاپ می زدیم !؟ اواخر هفته کارمان چاپ اعلامیه بود و نان مان توی روغن بود ؛ مخصوصا اگر اعلامیه شهید بود که هر منافق و دورویی (!) یک از طرف می داد که توی چشم باشد !؟... شاگردونه ای که از این محل به من می رسید از حقوق هفتگی ام زیادتر بود !؟ یکبار تلفنی گفتند که برای یکی از آگهی ها ، از طرف بزنیم و طرف همینجور شفاهی و در تلفن گفت و منهم روی برگه نوشتم و چاپ زدیم ... به جای تعاونی خیاطان نوشتیم اتحادیه خیاطان !؟ و بلبشویی شد که گرد و خاکش تا کجاها رفت که یعنی چی که زده اید اتحادیه ، مگر اینجا کشور کمونیستیه و ... و خدا رحمتش کند مدیر چاپخانه که خیلی محترم بود برای فروکش کردن داستان گفت که این بچه یادداشت کرده و متوجه نبودیم که کنترل بکنیم و ... !! منهم هیچی نگفتم ولی خیلی سنگین بود هضم آن !؟!؟ فردای آن روز همان فردی که زنگ زده بود و تقریبا ریش سفید صنف خیاطان بود با یک جعبه شیرینی به چاپخانه آمد و از مدیر چاپخانه نسبت به سوءتفاهم پیش آمده عذر خواست و حاجی هم گفت که همه چیز را گردن من انداختند و حل شد و رفت !؟ او هم علاوه بر شیرینی یک مبلغی ( شاید صد تومان ) به من داد بعنوان شاگرونه و حرفی زد که مثل یک تابلو همیشه جلوی چشمم هست و گفت : " تا این خرها آدم بشوند ، اینجا آبادی خرابه می شود !؟ " همان صد تومانی دل مرا خنک کرد ...

اگر متن بالایی را ک ترجمه اش را نوشته ام بخوانید مطالب خیلی زیادی در خود دارد ...

اولا که حکومت دموکرات آذربایجان در اولین اقدام ، زبان ترکی را جایگزین کرد و استقبال عجیبی که شد این بود که در یکسال باندازه بیست سال کشور ، کتاب ترجمه و چاپ شد !؟ ( چاپ ، حمایت و انتشار کتاب به عهده دولت است و ربطی به خواننده ندارد ، کتاب که باشد خواننده هم پیدا می شود ! شما در اینهمه تریبون ناترازی ، چیزی به عنوان ناترازی مطالعه و کتاب خوانی و چاپ و نشر شنیده اید !؟ )

دوم اینکه واقعا معتقد بودند که ما مدیریت نمی دانیم و باید کمک بگیریم و برای همین روشی که دنبال کردند یک سیستم درست بود ؛ حتی اگر کپی از کشور بیگانه ای باشد !؟ در زمان پهلوی هم مدرسه از فرانسه آمد و ژاندارمری را سوئدی ها در ایران پیاده کردند و ... متاسفانه بعد از انقلاب یک عده وبال گردن خانواده (!) که با بورسیه دولت (!) درآمریکا و اروپا درس خوانده بودند (!) مدعی شدند که چون خارج دیده اند پس خودشان می توانند و آبروی ما می توانیم را هم بردند !؟ و مملکت را جایی رسانده اند که باید تمام تلاششان را برای عدم فروپاشی بکنند ؛ فروپاشی نه در سیاست ، بلکه در اجتماع و خانواده و همه ی رده ها !؟ حالا همه دارند قدرتشان در دزدی را به رخ هم می کشند !؟

سوما نوع قیمت گذاری و ممانعت از تنوع کذایی برای بالابردن قیمت ها ( انواع نان شیرینی ) ... حالا تعاونی چاپخانه داران قیمتهایی برای انواع خدمات چاپ و تکثیر و ... داده است که من بشخصه 50 درصد زیر آن قیمت ها کار می کنم !؟

و چهارما و از همه مهمتر قیمت را نه اتحادیه ( که گردن کلفت های یک صنف در آنجا مافیا تشکیل داده اند ! ) بلکه رئیس اداره شهر داده است و مطمئنا باید خودش هم ناترازی اش را گردن بگیرد ... حالا هر کسی هر کاری دوست دارد خودش دستور می دهد و خودش هم اجرا می کند و دولت تماشاچی هست ، یک شورای قیمت گذاری داریم که طول و عرضش از مجلس خبرگان گسترده تر است !؟

این اعلان در ماه سوم حکومت یک ساله آذربایجان داده شده است و در آن زمان کشور ، قحطی دوم را تجربه کرده بود و نیاز به سختگیری و دقت در اداره مملکت لازم بود ... مزه یک سال حکومت درست ( با همه ی کاستی ها و جریانات پشت پرده ای که داشت و دست داشتن شوروی در برخی امورات مهم و امنیتی و ... بالا آمدن برخی شخصیت های بودار که درحکومت ها همیشه بوده و حالا هم هست !؟) چنان بود که بعد از هشتاد سال هنوز از خاطرات خوب زندگی پیرمردان و کسانی ست که آن دوران را تجربه کرده بودند و سینه به سینه نقل کرده اند !؟

 جهت حسن ختام ، قیمت قرابیه بادامی که اشرف سوغاتی های تبریز است امروزه بین هفتصد هزار تومان تا یک میلیون و دویست هزار تومان عرضه می شود ... علاوه بر دویست هزار برابری قیمت (!) ناترازی قیمت با اختلاف پانصدهزارتومانی ، نشانه مدیریت صحیح و اداره شهر بدست کارشناسان و افراد با تجربه و مدیریت بالاست ...


دیروز در قرآن آیه ای را خواندم که اشاره داشت به اینکه " خداوند کسانی که ستم کار بوده اند را به دست برخی ستم کاران وا می گذارد تا پدرشان را دربیاورند " حالا امثال خاتمی ، روحانی ، پزشکیان ، همتی ، طیب نیا و الی ماشاءالله از این دار و دسته ، نتیجه ستم های متمادی مردم نسبت به همدیگر و در حق کارگزاران صدیق و کسانی که در راه کشور خون داده اند می باشند ...


نظرات 2 + ارسال نظر
سین دوشنبه 20 اسفند 1403 ساعت 11:44

سلام
یادم هست که چند سال پیش تلویزیون از سطح شهر گزارشی پخش می کرد در مورد گرانفروشی و خبرنگار فروشنده را تهدید کرد که: به ۱۲۴ زنگ میزنم!
طرف مقابل هم با وقاحت جواب داد: به ۱۰۲۴ زنگ بزن.
موافقم که به هیچ وجه به هم رحم نداریم

سلام
زنگ هم بزند جواب بهترتری از آن فروشنده نخواهد گرفت ...

سلام دوشنبه 20 اسفند 1403 ساعت 16:07

با درود
زمان رژیم قبل از دانشجویان برای مبارزه با گران‌فروشی استفاده می شد
یک کارت هم بهمون داده بودند
به فروشگاه‌ها می رفتیم و قیمت ها را بررسی می کردیم
الحق فروشنده ها هم همکاری می کردند
الان فکر کنم اگه این طرح پیاده بشه روزانه کلی کتک خورده باید تحویل بگیرند
اون ۱۲۴ را چندین بار من گرفتم تا از نانوایی محل شکایت کنم جواب نمی دادند

سلام
اابته دولت نظر خاصی برای کنترل و درگیر شدن با مردم ندارد ؛ مثل خیابان ها که راهنمایی ول کرده به امید خدا و شعور خود مردم !!؟
دولت مشکلات خودش را جمع بکند ، مردم امیدی به دولت ها ندارند !؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد