یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

یک جای کار می لنگد ...

 

یکی از دوستان خارج نشین ، از وقتی که رفته و جای خودش را یک جورایی سفت کرده و ماندگار شده است تازه افتاده به دور شعار دادن و ای وای وطن و از این حرفها ... طبق معمول ما هم اگر همراهی نکنیم می شویم همدست دزد و اختلاس گر و ...!؟

  

من نمی دانم اینهایی که علی الظاهر از قفس اینجا فرار می کنند ( اگر واقعا مغز باشند ! ) و یا اینکه مهاجرت می کنند ( اگرواقعا دلیلی برای مهاجرت دارند ! ) و می روند در سرزمین خوب و زیر سایه دولت خوب زندگی می کنند ؛ که هم منظم است و هم کرامت انسانی در آنجاها شعار نیست و ازاین اجبارهای طاقت فرسای اینجا رها می شوند ...!؟ چرا تازه به یاد فریاد زدن می افتند !؟ انگار فریاد از دور بهتر شنیده می شود !؟

شاید هم دلشان به حال ما می سوزد که اینجا مانده ایم و خیلی به ما بد می گذرد و دارند برای ما تلاش می کنند !؟ ولی من باور نمی کنم کسی که پدر و مادرش را رها کرده ؛ آنهم در سن و سالی که باید مرتب به آنها سر بزند و جویای حالشان بشود !؟ بیاید و برای ما حق برادری را تمام بکند ... 

یک جای کار می لنگد !؟ اینکه آمریکا و اروپا برای زندگی کردن خوب هستند و استاندارهای خوبی دارند را اگر ندیده باشیم ولی از خیلی ها شنیده ایم که اغلب آنها آدمهای بی غرضی بودند ! ولی اینکه وقتی ما به آنجاها می رویم بلافاصله با استاندارهای آنجا جفت و جور می شویم ، علی الظاهر ، کمی سخت باید باشد !؟ چون ما ملت همیشه در صحنه و در عین حال علاقه مند به بی نظمی هستیم ؛ البته شرایط قرار گرفتن ما نسبت به بی نظمی خیلی مهم است !؟ اگر بی نظمی به دلخواه ما باشد و موازی رفتار ما باشد که کیفمان کوک می شود ، اگر بی نظمی مانند گاو از روبرو به طرف ما بیاید ، آن وقت بی نظمی خیلی خر است !؟ آنچه از قرائن و شواهد بر می آید ، آدمهای بی نظم ( و نه الزاما خوب و یا بد !؟ ) وقتی به جوامعی می روند که استانداردهای آنها محکم و سیستم شان به راه است ، زود زود به دیوار می خورند و دردشان می آید و یادشان می افتد که توی ایران خراب شده ، با جیب خالی راحت تر کیف می کردند ( که آنجاها نمی شود) !؟ یا با کمی ادا و اطوار ، ساعت کاری را می پیچاندند ( که آنجا باید مثل ساعت کار بکنند ) !؟

در اینجا همه چیز خوب نیست ، ولی آنقدرها هم بد نیست و اگر باشد برازنده خودمان هست ... آنها که زیاد داد و بیداد می کنند اغلب یا دستشان از سفره قطع شده و یا بدلایلی دستشان به سفره نرسیده است !؟ در سایر موارد هم ما بیشتر از خودمان می کشیم تا از دست دولت !؟ ولیدولت چون یک تشکیلات حقوقی بالادستی است ... فحش دادن به دولت مزه بیشتری دارد والا ما هم از این وزیر و وزرا چیزی کم نداریم !؟ و اگر اتفاقا چیزی بیشتر داشته باشیم ، محال است دور و بر این مسند ها و این پست ها برویم !! همچنان که دولت های ما به خام فروشی قانع هستند و چندرغاز درآمد را از این راه بیشتر می پسندند ، مردم ما هم برای گذران عمر ، اوقاتشان را بیشتر بصورت خام می گذرانند و حال زیادی ندارند و با این حال همیشه می توان به دولت ها فحش داد ؛ ولی آنها که دُمشان از لای این در رها شده است ، چرا !؟

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد