دولت بی آبرو ...

تا وقتی که آبرو و اعتبار کسی از بین نرفته است ، می تواند لنگ لنگان خودش را جایی برساند ولی امان از بدآورد روزگار و بی آبرو شدن ... باید دو تا آجر بگذارد ، یکی به حساب اندوختن اعتبار و یکی برای ارتزاق ... داستان رئیس جمهور پرادعای ما که اتفاقی رئیس جمهور شده است تلاش برای اندوختن آبروی به باد داده شده قبلی و پیش بردن امورات فعلی است !؟

 

برخلاف روسای جمهور قبلی که حرفهای خوبشان ، به جایی بند نبود و راحت می شد از زیرش دررفت و همچنانچه دیدیم همگی در شانه خالی کردن ماهر بودند !؟ این بار پزشک جمهور با وعده " عمل به قانون " پیش آمد و تقریبا همه ی راهها را برای خود بست !! و این یعنی از همان روز اول ، کار مشخص بود و نیار به قانون گذاری جدید نبود ... " باندازه کافی قانون داریم و فقط باید به قوانین عمل کنیم " شعار تازه ی رئیس جمهور تازه کار و ناشی ( البته بعد از 40 سال حضور در ردیف اول مملکت داری بود !! ) بود ... و در این چند ماه بجز انتصاب شایستگان و تغییرات در مدیریت ها چیز خاصی مشاهده نشده است !؟

دیروز در خانه مشغول بودم و حوصله ام سر رفت و رفتم یک رادیو که کادویی دوستی بود را آوردم و خواستم کمی رادیو گوش بدهم ... با صدای رادیو کار کردن من برمی گردد به حوالی 30 - 40 سال پیش ... نمی دانم روی کدام شبکه بود و ضمن برنامه هم انگار یادآوری نشد و ... 

اول از همه یک مصاحبه شنیدم بمناسبت روز " اولیا و مربیان " و خانم تازه منصوبی (!) داشت ازقللی که فتح کرده است حرف می زد و البته خودش هم دوبار اذعان کرد که نگاهشان خیلی کلی و از بالا به پائین است !! مجری هم نامردی نکرده و چند دقیقه یکبار حرفش را قطع می کرد و پیام های مردم را می خواند و هی می گفت که متاسفانه در تماس ها مردم نمره خوبی به اولیا و مربیان نمی دهند و راضی نیستند و اعلام می کنند اولیا و مربیان فقط نیروی کمکی آموزش و پرورش برای دریافت پول از والدین بچه ها هستند !!؟ و تقریبا سه دقیقه یکبار این را می گفت و خانم مسئول با پرروئی تمام که مختص مدیران تازه به مسند رسیده است ، شدیدا داشت دفاع می کرد و باز بلند پروازی ... ولی مجری واقعا آسفالتش کرد !!

برنامه بعدی که بمناسبت روز" عصای سفید " بود یک مهمان تازه تاسیس دیگر داشت ؛ معاونت رئیس جمهور و رئیس بهزیستی ... طبق معمول کمی از خوبی ها واستعدادها و ... حرف زده شد و بعد یک مجری و گزارشکر ( احتمالا نابینا ! ) خانم مسئول را شست و اتو کرد و داد دست رئیس جمهور تا از تنهایی دربیاید !!؟ تقریبا دو برابر مسئول قبلی این یکی را کوبیدند و چقدر پررو بود که به جای جواب دادن ، مشکلات را به اینجا و آنجا پاس می کردند !؟ مثلا به نابینا چه ربطی دارد که چه قسمتی از بودجه بهزیستی را چه ارگانی باید پرداخت بکند ، این مشکل معاونت و کابینه و شخص رئیس جمهور است !؟

دیروز عصر رفتم والیبال ... البته موقع رفتن داشتم به یکی از همسایه کمک می کردم و اتفاقی سرم را کوبیدم به آسانسور و درد از ناحیه کله ، هوشیاری ام را نصف کرده بود ... چون اغلب در نقش پاسور هستم ؛ و البته خیلی هم پر طرفدار !؟ ... دیروز گفتم که انتظار زیادی نداشته باشید و کمی سرگیجه دارم !! بازی خوبی بود و به خیر گذشت .. بعد از بازی باید مستقیم می رفتم خانه مادرم برای شام ، نوراخانیم و بانو زودتر رفته بودند و در همان زمان که داشتم اسنپ می گرفتم خبر رسید که ایران و قطر در نیمه اول بازی را 1-1 به رختکن برده اند ... یک استوری سرپایی گذاشتم و نوشتم اینجا ایران است دیگر ، به جایی رسیده ایم که فرچه قطری ( اکرم عفیف با آن موهای فرفری !! ) هم برای ما شاخ شده است !! و بعد رفتم و نیم ساعتی از بازی را در خانه مادرم دیدم ... از وقتی من رسیدم پای ایرانی ها به گل زدن باز شده بود و انگار با یک تیم خیلی ضعیف بازی می کردند ؛ علاوه بر 3 گلی که زدند ، دو سه تا هم گل آفساید داشتند و قطر رسما تعطیل شده بود !؟ بازی با نتیجه 4-1 تمام شد ... حالا نمید انم چه کسی باید جواب کارشناسان درپیتی ورزش فوتبال در تهران را بدهد !؟

پ ن 1 : خداوکیلی این پست بیش از بیست تا اصلاح تایپی داشت !!