نورائیات

در خانه نشسته بودم که زنگ واحد را زدند و می دانستم نوراخانیم بهمراه مادرش هستند ، کمی با تانی رفتم و در را باز کردم  ... بلافاصله و قبل از اینکه وارد بشوند ، نوراخانیم در حالیکه به جای کفش داشت کاپشن اش را در می آورد گفت :

 

« باباااا یک شاعری بود که خیلی وقت پیش مرده است ، اسمش شمس تبریزی بود ! » خیلی تعجب کردم و البته همزمان شلوغی ام هم داشت گل می کرد که بانو اشاره آمد که حرفی نزنم ... و بعد دوباره توضیح گویان وارد شد و همچنان داشت از شمس تبریزی می گفت !!

به بانو گفتم :« خیر باشد !! از کجا به شمس تبریزی رسیده است ؟ » گفت :« برای سالروز تولد مولوی ( !) مراسمی در مهد گرفته بودند و از آنجا شنیده است ... »

عصر در صفحه مجازی مهدکودک ، تصاویر و فیلمی از مهد و بچه ها گذاشته بودند و یکی داشت درباره مولوی و شمس حرف می زد و چند بیتی از « بشنو از نی » را هم خواند و بچه ها با دهان و چشمانی باز گوینده را نگاه می کردند ...

این روزها دین گریزی ها از مدارس آغاز می شوند و بستر ذهنی کودکان بصورت نرم و لطیف بسوی دین گریزی سوق داده می شود ... درست است که بالادستی ها ، مثلا با کمی قشقرق (؟!) ، جلوی اسناد ۲۰۳۰ را گرفتند و به ریش رئیس جمهور وقت خندیدند (!؟) ولی او و دار و دسته اش که نوچه های قسم خورده هاشمی فقید بودند ، قبلا بذرهای سند ۲۰۳۰ را در مدارس غیرانتفاعی پاشیده بودند !! خدا اسلاف و اخلاف شان را لعنت کند ...