کوپن سیاسی ...

در خبرهای روزهای اول کار دولت جدید یک اتفاق خاص (!) افتاد ؛ آنهم برای بیماران خاص (!)و اتفاقا توسط افراد خاص (!) ... خبر خیلی راحت در بین اخبار اربعین رد شد و رفت و البته که به خیر بود ، انشالله

افتتاح بیمارستان نمیدانم چند تختخوابی برای بیماران خاص ، در یکی از مناطق محروم تهران ، به دستان توانای طبیب جمهور ، و صد البته با نام بیمارستان آیت الله هاشمی رفسنجانی و با حضور فرزندان آن فقید که دختر ایشان ، خانم فاطمه هاشمی که از همان ابتدا رئیس انجمن بیماران خاص بود و هست و انشالله که بماند ...

اینکه آیا بیمارستان چند وقتی بود که آماده افتتاح بود و دنبال کسی می گشتند تا به این نام ، روبان را قیچی بکند (!؟) خود بحث دیگری ست که ما از آن خبر نداریم ولی همزمانی افتتاح با شروع کار دولت جدید ، تصادفی بود عجیب و شدیدا غیرمنتظره !!؟ ولی اینکه یک رئیس جمهور در دومین روز کار خود برود و یک طرح کامل شده از قبل را افتتاح نماید و برگی زرین به کارنامه خود بیافزاید جای سوال دارد !؟ رئیس جمهور می توانست در اولین روز کاری خود حداقل درختی بکارد و تا پایان زمامداری اش هر روز پای آن درخت آب بریزد و حداقل بعد از چهار یا هشت سال ، اولا که کاری کرده باشد !؟ دوما که نتیجه کار خودش را ببیند !؟ یا حداقل کلنگ افتتاح مدرسه یا کارخانه یا جایی را می زد ... افتتاح یک طرح قبلی اصلا مناسب روزهای اول کاری در پاستور نبود مگر اینکه برویم همان ابتدای پاراگراف را دوباره بخوانیم و بیمارستان آماده افتتاح بنام شخصی خاص که احتمالا منتظر رئیس جمهوری بود برای افتتاح !!

در این میان این تحلیل کیلویی هم دور از انتظار نیست که این کار رئیس جمهور برای فرزندان رئیس جمهور چند دوره قبل (!) که بعدها کمی مهجور مانده بود!! و با اقبال خوبی از دنیا نرفت !! و اتفاقا در دنیای سیاست برای خودش اطرافیان قوی و خاصی داشت و قسمتی از اقتصاد کشور در میان هواداران و فرزندانش تقسیم شده بود ؛ از جمله بازار طلا و ارز (!؟) و ... می تواند به نوعی دیگر تعبیر شود و آن اینکه رئیس جمهور جدید در ادامه همان شعار وفاق و همدلی ، یک کوپن سیاسی برای این جناح که اتفاقا یکی از نزدیکانشان هم پست اقتصادی مهمی گرفته است (!) خرج کرده است تادر کوتاه مدت ( صد روز اول ! ) خود را از تنش های بازار ارز و دلار مصون بدارد و انشالله در چند صد روز باقیمانده هم ا زاین ناحیه و تنش های سیاسی آن محفوظ بماند ...