ببرهای بنگال ...

این روزها ما با مردمی همزیستی می کنیم که اساس کار خود را بر پول درآوردن گذاشته اند و پولی هم که از طرق مختلف درمی آورند ، هول هولکی به آتش می کشند !!

یک کتابفروشی از نوع دست دوم و کهنه فروش هست که گهکاهی از کتابهای خاصی که دارد عکس گرفته و در اینستاگرامش می گذارد و غالبا اولین و گاه تنهاترین لایک برای پستش را من می گذارم ... کتابهایی که پست می کند نشان می دهد کسانی که آنها را نوشته اند و کسانی که خوانده اند از نسل باسواد حوالی ۴۰-۵۰ می باشند ، بعد از انقلاب ما کتاب خوب ننوشتیم و نخواندیم !! اغلب کتابهای تحقیقی ( از آن نوع که تخصص حوزه می باشد !) به زیر چاپ رفتند که جز هدر رفتن کاغذ و چندرغاز سود به جیب ناشر و نویسنده تاثیری در سواد کیفی و شعور فرهنگی جامعه نداشتند ... اگر هم تعدادی کتاب نوشته شده است جوابگو نبوده و نیست ...

دیروز در خانه ای مهمان بودیم و دوقلوهای میزبان که صاحب تحصیلات عالیه بودند ، خبری را رساندند در زمینه اغتشاشات ( اعتراضات )  اخیر در بنگلادش و فرار نخست وزیر و ... و ورود این کشور خاص و پرجمعیت به بحران سیاسی و ...  جالب اینکه اطلاعاتشان در حد چهار خبری بود که از بی بی سی شنیده بودند و فکر می کردند چون در گذشته نام بنگلادش ، پاکستان شرقی بود (!؟) همسایه پاکستان هستند و خلاصه چون قبول نکردند مجبور شدم از طریق برنامه مپ ثابت بکنم !!

بنگلادش بعد از جدا شدن از هند و کمی بعد جدا شدن از پاکستان ، در پنجاه سال گذشته روزگار سیاسی ناجوری سپری کرده بود و بالاخره این زخم بد ، سر باز کرده و سوالاتی مطرح کرده است که جواب بالادستی ها ، فرار از کشور بود !؟ چون برای توجیه پنجاه سال شیره مالی سر مردم ، جواب قانع کننده ای نداشتند ... مهم بودن این جریان برای ایران ما این است که شرایط سیاسی کشور با ساختار غلطی که وجود دارد ، دیر یا زود باید به این قبیل سوالات جواب بدهد ...

این اقدام ببرهای بنگال و پیامی که به شیرهای ایرانی دارد ، مرا یاد داستان طوطی و بازرگان انداخت !!؟