با هم ...

ما با هم هستیم ولی نه برای هم ... 

 

ما با هم هستیم، چون مهر یک مملکت ما را تعریف می کند و چون توی یک سیم خاردار زندگی می کنیم !؟

ما برای هم نیستیم چون خودمان را شایسته همه ی خوبی ها می دانیم ولی هر روز و در هر برخوردی همدیگر را دزد ، بی لیاقت ، بی تربیت و ... خطاب می کنیم !؟

و تا زمانی که برای هم نباشیم ، سرگردان دور خودمان خواهیم چرخید ... حداقل یک صد سال گذشته را این چنین زیسته ایم !؟ اگر به راحتی توانستیم تحریم ها را دور بزنیم برای این است که ما دور زدن را از بچگی و در خانه یاد می گیریم ؛ البته با عنوان زرنگی !؟ و بعد در مدرسه و جامعه تخصص مان را بالا می بریم ... و بعد شروع می کنیم به دور زدن قانون ... 

کسی که قانون و تربیت پدر و مادرش را دور می زند ، هر نمی تواند برای دیگری کاری بکند !! آنها هم که اینگونه نیستند ، اصلا در گردونه با هم و برای هم تعریف نمی شوند ... در کشور ما تعداد زیادی از جمعیت ، تنها هستند ، هم در خانه و هم در میان دوستان و هم در میان جامعه ... شعاع شخصیتی آنها از نظر اخلاقی و روانی قابل ملاحظه است ولی در معادلات سیاسی صفر در نظر گرفته می شود !! تاثیر تبلیغات و مناظرات روی آنها بسیار کم است ، عمدتا رای نمی دهند !؟ و اگر رای بدهند برگ سفید می اندازند !؟ و اگر به خاطر ملاحظات اعتقادی و یا محذوریات به کسی رای دادند تا پایان دوره ، عذاب وجدان می گیرند !؟

دیروز کمی به مناظره گوش دادم و بعد رفتم فوتبال دیدم ... فوتبال صادقانه تر بود !؟ ۱۲۰ دقیقه تلاش پرتقال ، با بهترین بازیکنان دنیا ، برای گل زدن ، نتیجه نداد و در نهایت دروازه بان گره بازی را گشود و سه پنالتی گرفت ... و رونالدوی افسانه ای بخاطر گرفتن پنالتی توسط دروازه بان بیشتر از پنالتی زدن خود خوشحال بود !!

بازی با کلمات هنر ایرانیان است و برای همین بیشترین دیوان های شعر را در ایران سروده اند ... ما در صد سال گذشته نه تنها یک کتاب مدیریتی ننوشته ایم ، بلکه صادقانه ، ترجمه هم نکرده ایم !! ما ( تکیه کلام دکتر پزشکیان ) مروج بی نظمی بوده ایم و حالا یک شبه می خواهیم شیپور به جای خود بنوازیم !؟ و این غیرممکن است ... 

یک سیستم قوی و انضباطی و یا خیلی خشن لازم است ، چیزی که نه مردم پائین دست به آن تن می دهند و نه مفتخورهای بالادست !!