یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

اخبار ورزشی ...

 

این روزها اخبار ورزشی فراوان است و فوتبال و والیبال همه جا را قرق کرده اند ، دیروز مغازه ی دوستی بودم و والیبال داشت پخش می شد ؛ البته با صدای تقریبا خاموش (!) ، چون یکی دو نفر دیگری هم در حال صحبت بودند ... به برادر دوستم گفتم : " می بینی که سالن های والیبال چقدر خلوت هستند !؟ حیف این بازی ها ، در این سطح ، نیست که تماشاگر مستقیم ندارد !؟ "

 

و بعد گفتم : " بعضی ها شاکی از این هستند که به فوتبال بهای بیشتری داده می شود و بقیه ورزش ها رها شده اند !! ولی باید درنظر داشت که فوتبال طرفداران زیادتری دارد و تمام استادیوم های جام ملتهای اروپا پر از تماشاچی مستقیم هستند ، آنها هم که از تلویزیون می بینند ، چند برابر جمعیت اروپا هستند ... "

این روزها صفحات مجازی ، خاصه در انیستا ، جولانگاه تبلیغات ها و شوهای سیاسی و گزیده ی دلخواه از مناظرات انتخاباتی شده است و هر طرف و گروهی به جمله های بریده شده از صحبت های نامزدها دل خوش کرده و به ریش هم می خندند !؟ هوش مصنوعی انیستا هم این روزها از دست ایرانی جماعت هنگ کرده است و از بالاآوردن صفحات بی محتوای انتخاباتی ، حالش بهم خورده است ... گرو گیری ها و طرف کشی های قومیتی و سیاسی ، تنها ابزار برای چنین زمان هایی می باشد و نامزدها در تلاش هستند تا جائی که می توانند خود را سبک بکنند تا بیشتر بالا بروند ... یک دوست نسبتا روشنفکر ، مناظرات و مجادلات و مناقشات انتخاباتی را به « جنگ بادکنکی » و تلاش برای بالارفتن تشبیه کرده بود و البته منهم خیلی خوشم آمد !!؟ البته سبکبار و سبکبال بودن خوب است ولی با 30-40 سال سابقه ی بد و عقیم (!) ادعای سبکبالای کردن ، سبکی ست !!؟

امروز صبح تیم والیبال ایران آخرین بازی خودش را مقابل آلمان واگذار کرد تا با پرونده نسبتا بدی ، از این دوره خداحافظی بکند ... با دو باختی که مقابل آمریکا  و هلند بدست آمده بود و البته آنهم با نتایج 3-2 ، با یک پله صعود در جایگاه 15 قرار گرفتیم تا ترکیه در جایگاه شانزدهم بایستد ... برای ترکیه بد نشد ولی برای ایران می توانستیم جایگاه چند پله بالاتری هوس بکنیم !!

دیشب تیم فوتبال ترکیه در یک بازی نسبتا بد مقابل پرتقال ، نتیجه را 3 - 0 واگذار کرد و ترکیه ای ها دیشب را در نهایت بدحالی سحر کردند ... علاقه و مخصوصا حساسیت غلط فوتبالی در بین ترکیه ها بمراتب بیشتر از ایران می باشد و تیفوسی های ترکیه زبانزد هستند !! یکی زا جذابیت های بازی دیشب ترکیه و پرتقال ، جیمی جامپ هایی بود که وارد میدان می شدند تا با رونالدوی افسانه ای عکس بگیرند و دقایق پایانی بازی ، حضور پلیس در مقابل جایگاه تماشاچی ها ، صحنه ی خاصی بوجود آورده بود ... و از همه مهمتر رونالدویی که این بار نه در قامت یک شهرت طلب که در قامت فروتنانه ی یک بازیکن بزرگ به میدان آمده بود و یک توپ که خودش 100% می توانست گل بکند را با بزرگواری به همبازی اش داد تا گل به نام او ثبت بشود !!


و اممما یک خواب ورزشی ، دیشب من می توانستم در خوابم از هر رقم ورزشی داشته باشم و توجیهات زیادی داشته باشد ولی توی خواب من کسی دیده شد که حضورش اصلا قابل توضیح و توجیه نبود ... در بین رشته های ورزشی ، بسکتبال از آن دسته است که علاقه خاص و عامی نسبت به آن نداشتم و توی زندگی ورزشی ام اصلا راهی ندارد ، البته طرفدار شنا هم نبودم ولی باندازه کافی در کنار استخر و دریا بوده ام ... دیشب در یک خواب عجیب ناگهان با یکی از فوق ستاره های بسکتبال کشور « باش باشا » ( سر توی سر ) شدم ... داستان اصلی خوای یادم نیست ولی داشتم از یک کشوری به کشور دیگری می رفتم و در همان گذرگاه بین مرزی یک دلالی هم بود که کار تبدیل پول می کرد (!) و البته گاری هم اجاره می داد برای حمل چمدان و بار (!) و راهنمایی هم می کرد و خلاصه اینکه یک نفر از من خواست تا از پولهایی که توی مشت دارد مقداری به آن مرد بدهم و گفت : " مقدار پول مهم نیست ولی من به اینها اصلا اعتماد ندارم !" من از پولهایی که در دست داشت به همان مقدار که گفت جدا کردم و به مرد دادم و نگاهم به اسکناس ها بود که شبیه اش را ندیده بودم و ... این دقت من توجه او را هم جلب کرد و به من گفت : " اگر لازم داری بردار ... " گفتم : " نه ... ولی شکل اسکناس ها برایم عجیب بود و ..." و همانطور که حرف می زدم سرم را بلند کردم و توی صورت صاحب صدا نگاه کردم و با یک وضوح بالایی قیافه حامد حدادی ( اگر درست نوشته باشم ! ) را دیدم ... شاید از دنیای بسکتبال ایران فقط همین یک نفر را می شناسم !؟ و بقیه خواب که تا صبح کش آمده بود و ...

 

نظرات 2 + ارسال نظر
فاضله یکشنبه 3 تیر 1403 ساعت 15:43 http://1000-va2harf.blogsky.com

جالب بود

سلام سه‌شنبه 5 تیر 1403 ساعت 08:45

با درود
همین که آمریکا را زد برای ما لذت بخش بود

سلام
برای خیلی ها همینگونه بود ... مرگ در آمریکا در یکی از ژن های ما نهفته است !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد