یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

تب طلا ...

 

یکی دو روز است که بازار طلا ، مثل گزارشات هواشناسی قدیم (!؟) باز تا کمی بسته و در برخی ساعات کلا بسته می باشد !؟

 

 

گذر هر روز من از گذار طلافروشان هست ، بازار امیرکبیر ، حدفاصل پیاده گذر تربیت و خیابان دارایی است و قسمتی از تردد عمومی بازار در صبح و عصر از این پیاده گذر می گذرد و برای همین همیشه شلوغ دیده می شود ، با احتساب مقدار زیادی از اوقات بطالت مردم که در این حوالی صرف می شود !؟

موقع عبور از بازار طلافروشان ، آشنایی را دیدم که در چراغ خاموش مغازه (!) سرگرم بود ... رفتم به قصد یک سوال و کمی خوش و بش  ، شستی را زد و در باز شد و وارد شدم ... آمد کنارم نشست و کمی از این طرف و آن طرف حرف زدیم و بعد اشاره کردم که وقتی چراغها را روشن نمی کنید ، حتما سماور هم خاموش است !؟ و حرف رفت روی فاز طلا (!؟)

چند مورد برای اعتراض صنوف وابسته به طلا برای قانون جدید مالیات برشمرد که زیاد باهم نمی خواندند و گاه همدیگر را نقض می کردند ... گفتم :« اگر جریان مالیات به ضرر خریدار هست ، شما چرا مغازه را بسته اید !؟ نهایتا خریدار باید معترض باشد !! » و بعد دیدم خریدار بهانه نزدیک و ردگم کنی هست ، و طلافروش ها باید معاملات را وارد سیستم بکنند و در ضمن شماره کارت ملی خریدار  را ثبت بکنند !؟ ولی خریدار همیشه مردم عادی نیستند، گاه در تلاطمات بازار چندین صنف مرتبط با طلا ، نسبت به هم خریدار و فروشنده می شوند و این انشعابات باعث می شود تا بتوان یک کاروان طلا را بهمراه شترها مخفی کرد و البته اداره دارایی به این موارد اشراف دارد و حالا دارد شوک وارد می کند !؟ 

مردم درحرفهای روزمره از کنترل بازار و مدیریت اقتصاد و شفافیت و ... زیاد حرف می زنند ولی اینها مصداق « مرگ خوب است ولی برای همسایه ! » هستند (!؟) و کسی دوست ندارد معاملات پنهان و آشکارش معلوم شود ... مثلا دارایی گفته است که مغازه دار بعنوان  طلافروش باید موجودی طلایش را در سامانه ثبت بکند و تمام معاملات بانکی اش به موجودی حساب و موجودی طلا همخوانی داشته باشد !؟ و این یعنی یک فاجعه در بازار ایران (!؟) اصولا بازاری مثل کوه یخ است و دو سوم آن زیر آب مخفی هست و بعد از مرگ و زمان جنگ تقسیم غنایم ، معلوم می شود که چه چیزی در چنته داشته است !؟

خلاصه اینکه مردم در این میان یک طعمه در دست طلافروشها هستند و اگر دولت بتواند این کار را بکند که بزرگ ارتشداران نتوانسته بود (!؟) می توان به گام بزرگی دلخوش بود ولی نباید از مقاومت پیدا و پنهان بازاری جماعت غافل بود ، این اژدهای هفتاد سر، اگر لازم باشد، سر خدایش را هم پای منافعش قربانی می کند !!

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد