یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

زندگی گیاهی ...

 

سال از نظر فیزیکی تمام شده است و تنها دارد سیر ریاضی اش را ادامه می دهد تا به صفر برسد ؛ و شاید هم تا سیصد و شصت و پنج برسد !؟ از نظر پزشکی هم می توان گفت که تمام شده است و وارد زندگی گیاهی شده است !؟

 

 

بلبشوی آخر سال کهنه و اول سال نو همچنان در جریان هست ... مثلا در دقایق انتهایی سال که جلسات ادارات هم یک در میان و با تعداد غائبین بالا صورت می گیرد، بودجه عید برای شهرداری تعیین می کنند تا بصورت ضربتی کارهایی را بکند ؛ بنام زیبا سازی !؟ و دقیقا این مورد همانی هست که چهل سال است بالایش تاوان داده و بودجه ریزی را مستقیما تبدیل به تزریق بودجه شهری به جیب آشنایان حضرات می کنند ، چون برخی ها صرفا برای چنین لحظاتی تشکیل شرکت داده اند و متخصص گرفتن و ردیف کردن پروژه های ضربتی هستند !؟ پروژه هایی که غالبا خوب به انجام نمی رسد و یا همزمان با انجام یافتن پروژه ، پروسه تخریب شروع می شود !!

یکی از دوستان چند سالی هست که ساکن اسپانیا و مادرید شده است ، چند روز پیش برایم پیام گذاشته بود که توی مدرسه یک درسهایی برای بچه ها می دهند که ... برایش نوشتم : " تو در آنجا مهمان اروپایی ها هستی و مدیریت شهری آنها ، اینکه آنها آنجا را چطور اداره می کنند چه ربطی به ما دارد !؟ مدیران ما را به آنجا بفرستند ، آنجا هم می شود مثل اینجا !؟ "

تقریبا هر روز سری به مرکز شهر می زنم ، از چهارشنبه گذشته مهد نوراخانیم تعطیل شده است و روزگارمان دونفری شده است ! پنجشنبه صبح برای دادن چند نسخه به مرکز بیمه مان مراجعه کردم و دیدم بسته است ! توی سایت شان که چیزی ننوشته بودند !؟ با خودم گفتم شاید تعطیلی پنجشنبه شان آنقدر سابقه دارد که همه می دانند و من خبر نداشتم ، اولین بار است که برای تحویل نسخه به دفتر بیمه می روم !؟ برگشتنی رفتیم روی سنگ فرش وسط میدان عتیق که طرح یکی از نقشه های فرش سنتی تبریز است !؟ آثار بجا مانده از تفریح و دلخوشی مدل داعشی در شب چهارشنبه در روی زمین معلوم بود و تعداد زیادی موزاییک های شکسته !! در برج ابریشم که مشرف به میدان می باشد ، دایی نوراخانیم دفتر دارند و برای همین زنگ زدم و گفتم : " لطفا از پنجره دفتر یک عکس یادگاری از من و نوراخانیم بگیر ! " چند تا عکس گرفت و بعد آمد پائین تا نوراخانیم را ببیند و کمی باهم قدم زدیم و بعد جدا شدیم ...



ساعت خوشی را رقم زدیم و البته تماشای تاسف باری هم از سنگفرش فرش تبریز داشتیم !؟ برای چنین طرح های زیبا و پر هزینه ای که از جیب بیت المال هزینه می شود و زیخت و پاش های بالایی دارد !؟ باید یک حصار مخصوص و سیم خاردار درنظر بگیرند ؛ وقتی از قدیم گفته اند " با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود ! " منظورشان این بود که با تکرار کلمه " مردم بافرهنگ " مردم یک شهر بافرهنگ نمی شوند و باید برای رسیدن به آن شعار ، یک عالمه برنامه تربیتی لحاظ کرد !!


 

 

تقریبا چهل سال است که ایران ، با یک مدیریت دقیقه نودی و از نوع پرتنش و بر اساس یک برنامه ی خاص که بیشتر شبیه بی نظمی است ، و با یک ریخت و پاش اساسی اداره می شود ... از نظر پزشکی به این نوع مدیریت می توان همان " زندگی گیاهی " را اطلاق کرد !!


نظرات 2 + ارسال نظر
سلام جمعه 25 اسفند 1402 ساعت 17:36

با درود
تهران هم همین طور است
فرچه غلطکی دست یک عده جوان داده شده است
مشغول رنگ پاشی جدول های کنار خیابان می باشند
متاسفانه ریخت و پاش و رفیق بازی در این کشور جمع نمی شود

سلام
دولتی که وعده اشتغال می دهد و بستر اشتغال ندارد باید هم از این قبیل مشغله های کاذب درست بکند ، و خدا را شکر بدمدیریتی بصورت عادلانه در همه ی دولت ها وجود داشته و خواهد داشت ... نان خیلی ها در این روغن است !!

فاضله جمعه 25 اسفند 1402 ساعت 17:56 http://golneveshteshgh.blogsky.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد