یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

ازدواج و ولنتاین ؟!

 

چه کسی گفته که ازدواج و عشق بهم ربط دارند !؟ که جوان مردم هنوز از خرج عروسی نیم خیز نشده باید برای ابراز عشق ، یک خرس بخرد دو برابر قد خودش !؟

 

  

اصلا مگر خرس نماد کشور ماست !؟ چرا یوزپلنگ نمی خرند ، عروسک است دیگر ، تولیدش مشکل ندارد !؟ زاد و ولد نیست که یوزخانم(!؟) طاقچه بالا بگذارد که بچه آوردن سرعتش را کم می کند و تناسب اندامش را عین گربه می کند !؟ به چین امروز سفارش بدهی ، پس فردا تحویل می دهد !؟ تازه عروسک یوزپلنگ شاخدار هم تولید می کند !؟

 

بنظر من که در صاحبنظری ام کمتر کسی شک دارد !؟ ازدواج برای خودش یک شغل کامل است و اصلا باید نگاه به آن تغییر بکند ... 

مثلا در آلمان هیتلری ، جوانان قد بلند و مو بور و حتما چشم آبی (!؟) داوطلب می شدند برای تولید نسل برتر که مدنظر آقای هیتلر بود ... خانم و آقا هم فرق نداشت ؛ برای یک کار جهادی آقا و خانم فرق ندارد ... و اینها کارشان خوردن و خوابیدن به خرج دولت نازنازی بود و بچه ای که بدنیا می آوردند را باندازه یک بغل کردن و بوییدن حق نداشتند و شاید اصلا هم نمی خواستند ، چون بچه ای که بدنیا می آوردند مصداق «هدیه به رهبر ماست ! » بود ... و هزاران بچه به این روش تولید شدند که در روز مادر و یا روز پدر (!؟) علاف می مانند که چه بکنند !؟ 

البته سازمان فرهنگی ملل متحد روی برنامه ای کار می کند که در روز ولنتاین ، مردم هر چی گل و عروسک می خرند ؛ و یا مبلغش را بحساب آنها بریزند ، چون آنها ثمره واقعی عشق به وطن ، عشق به دستور بالادستی و ... هستند !؟ شاید جبران مافات روز پدر و مادرشان بشود !؟

 

حالا چرا من این روشنگری خاص را می کنم !؟ دوستی استوری گذاشته بود که وقتی در کشور از ۱۲ ازدواج ، ۶ فقره منجر به طلاق است (!؟) بجای عروسک و گل (!) کتاب هدیه بدهید تا آگاهی طرفین زیاد شود !؟

 البته این دوست ما جوگیر شده بود و نمی دانست کتاب بد ، گمراه کننده تر است و کتاب خوب را دیگر کسی نمی نویسد (!؟) چون انتشاراتی ها بر اساس ذائقه همین خرس خرها و گل رز خرها و ولنتاین بگیرها ، از نویسنده ها کتاب می پذیرند !؟ می ماند انتشاراتی های مذهبی که آنها هم آنقدر نمک زندگی مذهبی را زیاد می کنند که برای فشارخون ضرر دارد !؟ همین تندروی ها منجر به همان غلط روی ها شده است !؟ سبک زندگی حضرت فاطمه ، برای کسی مناسب است که همسرش علی بوده باشد !؟

برای دوستم نوشتم :« البته اینکه نصف ازدواج های غلط ، برمی گردد ، جای شکر دارد !؟» و واقعا هم نظرم این است که تبلیغات زیاد و غلط و فرهنگ غلط تر جامعه ، جوانان را به ورطه ازدواج می کشد !؟ ازدواجی که پول پس انداز خانواده ها را حرام می کند و نهایتا به طلاق منجر می شود !؟ با دو ماشین سواری تک سرنشین که هم ترافیک را سنگین می کند و هم هوا را آلوده ؛ خاصه که هر دو طرف طلاق، سیگار را با پک عمیق می کشند !؟

 

بنظر من که باز در صاحبنظر ام کسی شک ندارد ، بهتر است دولت ابتدا یارانه ها را به کل قطع نماید ؛ ازهمین  اول اسفند !؟ و بعد اعلام‌ نماید هر کس می خواهد ازدواج بکند باید طلبه و سرباز معنوی کشور بشود !؟ و بعد اعلام‌ کند که کف دستمزد ، یا همان حداقل حقوق شغل ازدواج ده میلیون تومان است که مالیات هم ندارد !؟ و به ازای هر تولد نوزاد ، ماهانه سیصد هزار تومان برای کودک در نظر بگیرد ... و با بزرگ شدن کودک  با جداول خاص نسبت به معنویاتی که به کودک در ضمن تربیت می دهند ، پاداش های خوب بدهند ، مثلا حفظ یک‌جزء معادل پانصد هزار تومان ماهیانه  و ... به هر بهانه معنوی یکی بدهی ، چندبرابر می گیری !؟ هم این ور دنیا و هم آنور آخرت !؟

اولا تولید بچه روال قانونی و شرعی و شغلی به خودش می گیرد و از حالت سینوسی خارج می شود !؟ دوما علاوه بر تامین مالی ، ثواب اخروی هم شامل می شود !؟ سوما کانال تربیتی کودکان درست و منطبق با اصول شرع و سبک زندگی دینی می شود !؟ چهارما که خیلی مهمتر است ، قشر بی خاصیت و بلاتکلیف ، جوانان متکی به جیب پدر ،  از شر ازدواج خلاص می شوند و البته این بمعنی آزادی و ولنگاری آنها نیست ، یک نامه می زنیم و دکتر طاهری از فرنگ برمی گردد و آنها را در حلقه های عرفانی و کیهانی خود مشغول می کند !؟

 اصلا می شود کلانشهرها را که قابل اصلاح نیستند ، منطقه ازدواج سفید اعلام نمایند؟! و مسکن های مهر را آشیانه عشق و فرزند آوری نمایند و شهرک های پاک را راه اندازی بکنند که صرفا مسکونی باشد و صرفا برای فرزندآوری و صرفا برای تربیت !؟ این شهرک ها را هم منطقه آزاد ازدواج و فرزندآوری نمایند و مشکل چندهمسری و کودک همسری و ... هم مثل خیلی چیزها از شمول قانون خارج و در عهده مناطق آزاد قرار می گیرند !؟

 

پ ن ۱ : 

دوستی پیام خصوصی گذاشته که امروز ایران را با آن روز آلمان هیتلری یکی گرفته ای و چند تا فحش بارم کرده است !؟ شما ظاهر را نچسبید !؟ اولا مصلحت نظام مهمتر است !؟ دوما در آنجا ملاک قد بلند و موی کمند و چشم آبی بود ، در اینجا ملاک فرزند آوری ست ، محدودیت برای کور و کچل و لنگ و مشنگ نداریم !؟ آنجا نژادبرتر ملاک بود و ما سبک زندگی دینی را ملاک داریم !؟ 

پ ن ۲ :

توی سوراخ سوزن طنز گیر نکن !؟ ، سر نخ را بگیر و برو توی نخ ماجرا !؟

 

نظرات 1 + ارسال نظر
الی سه‌شنبه 1 اسفند 1402 ساعت 10:21

چقدر باحال می نویسی و زیرپوستی رفتی توی جریان! از ذهن شما که وسط اینهمه محدودیت اینجوری خلاقانه کار میکنه خوشمان آمد.
فقط علامت (؟!) در متون یک مقداری روی مخم بود! انگار بی جا استفاده میشد!

سلام
لطف دارید ،
همین مشکل را من با تابلوی «آهسته» در خیابان دارم ... معتقدم باید عدد درج شود ولی درج نمی کنند و به انصاف راننده رها می کنند!؟ منهم در برخی موارد تعجب یا سوال را به خواننده موکول می کنم !؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد