جوان گرایی !!

جوانترین استاندار هم برای آذربایجان شرقی انتخاب شد ؛ یک دهه شصتی ! البته حالا دیگر دهه شصتی ها برای خودشان پیرمردی شده اند !؟ ولی تحقق جوانگرایی آنهم به این صورت و به این شدت شاید خوب نباشد !؟

  

درست است که در پست قبلی نوشته بودم که ما برای پست استانداری هیچ ارزش معنوی و ریش سفیدی قایل نمی شویم و بیشتر یک صندلی تشریفاتی می دانیم و البته برایش هزار و یک دلیل منطقی داریم ؛ مثلا دیده نشده که استاندار بیاید و در تلویزیون استانی ، در مورد یک مورد که تنش زا می باشد ؛ مثلا وضعیت دریاچه ارومیه وتحلیل و تشریح کارهای صورت گرفته و ... نیم ساعت حرف بزند !! البته همیشه در استانداری ساعات جلسه پر می باشد و هر روز جلسه بین مدیران ارشد برگزار است و احیانا لقب شلوغترین سر برازنده کله مبارک ایشان می باشد !! ولی حداقل حرمت جایگاه حقوقی اش را نگه می داشتند و شخصیتی که سابقه متناسب داشته باشد برای آن صندلی درنظر می گرفتند ، ناسلامتی فردا باید در راس جلساتی باشد که مدیرانی که اندازه سن او سابقه دارند ، باید به پایش بلند بشوند!!

دیروز یکی را غسل دادند و فرستادند به شهر خودش تا حداقل بعد از مرگ را در زادگاهش بگذراند و احیانا نمادی برای شهرش باشد !! و یکی دیگر را آوردند و او هم وضو گرفت و آغاز به کار کرد ؛ یک مولود سیاسی تمام عیار!! بعد از تشییع باشکوه و البته نمادین استاندار فقید ، جسدش را برای آخرین تبرک (!) با آب تبریز غسل دادند و انتقال دادند به آذربایجان غربی و شاید هم شهرش ، شاهین دژ ... من حوالی ساعت 11 رفته بودم « وادی رحمت » برای تدفین مادر یکی از دوستان و همکاران قدیمی !! و نام استاندار فقید هم درتابلوی نوبت غسالخانه بود ...