یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

حس ناشناس !؟

 

امروز کنگره بزرگداشت یاد و خاطره ده هزار شهید استان بود، البته از یک هفته قبل بنرهای مختلفی در سطح شهر به چشم می خورد ... صبح باید یکی دو جا سر می زدم و اولین کارم رفتن با اتوبوس برای سفارش مقداری ام دی اف برای کار در خانه بود ؛ برای کمد و تخت نوراخانیم و کمی توسعه قفسه کتابهایم !؟

  

 

اولین اتوبوسی که رسید یک نوشته روی شیشه داشت : " رایگان ، شادی روح شهیدان صلوات " ما هم سوار شدیم و راه افتاد ... رفتم و سفارش هایم را به یکی از مراکز بزرگ تهیه انواع چوب که اتفاقا محل خیلی معتبری هست دادم و ام دی اف ها به مقصد برشکار ارسال شد! ( برخورد فوق العاده خوب فروش و انبار ، قیمت ارزانتر از همه جا از بارزه های آن بازرگانی خوشنام است ) برای مثال ام دی اف سفارشی من قیمتش 1.920 حساب کردند در حالیکه یک خیابان پائین تر 2.200 قیمت می دادند !؟ بدبختانه اینهمه اداره برای بازرسی و کنترل قیمت و اتحادیه و ... معلوم نیست کی و کجا را کنترل می کنند !؟ 


متاسفانه برشکار که آشنا و اتفاقا کاردرست است ، گفت که شنبه سفارش هایم را می دهد و از بعد از ظهر تا شنبه کارگرانش می رفتند به مسافرت و نبودند و منهم ناچارا برگشتم و رفتم دنبال کارهای دیگرم ... دوباره سوار اتوبوس شدم و این بار می آمدم مرکز شهر و البته که گفتم اتوبوس امروز رایگان بود !! ولی نمی دانم چرا حس خوبی نداشتم ؛ اصلا این رایگان ها به بدنم نمی سازد ، بسکه با گروه خونی جامعه ام ناسازگار است ... یکی هم سوار شده بود و به زور می خواست در دستگاه داخل اتوبوس کارت بزند و فحش می داد که رایگان اینها را نمی خواهد !؟ وقتی جامعه به حدی از نامنظمی حاد می رسد ، آدم دلش زلزله می خواهد !! ( شاید انقلاب ۵۷ یک زلزله بود !؟)

 

کارهایم را کردم و این بار برای برداشتن نوراخانیم از مهد باید با مترو می رفتم که سرراست تر بود !؟ در زیرزمین مترو چایی و کیک می دادند و همه حضور فعال داشتند و برخی هم چای و کیک گرفته و می رفتند جلوی بنرهای فاطمیه عکس سلفی و یادگاری می گرفتند و البته برخی هم با دیدن این صحنه ها حرص و جوش می زدند !؟

 

نوراخانیم را برداشتم و هوا سردتر شده بود !؟ امروز ملایک مامور آب و هوا کم کاری کرده بودند و هوا را خوب  هم نزده بودند !؟ نیم ساعت سرد بود و نیم ساعت گرمتر بود ... اسنپ گرفتم و اتفاقا آن را هم رایگان زد !؟ حس خوبی ندارم از اینهمه رایگانی !؟ منتظر حادثه ام !؟

 

نظرات 1 + ارسال نظر
سلام شنبه 25 آذر 1402 ساعت 10:36

سلام
اداره بازرسی و کنترل قیمت نمی تواند سر هر مغازه ای مامور بگذارد
بهترین راه مبارزه شکایت است و پیگیری که آن هم از توان ما دور است
وجدان محکمه ای است که نیاز به قاضی ندارد
من هم از سرویس دادن های مجانی خوشم نمی آید
یعنی معنی ندارد
الان مدتی است فیش برق منزل ما صفر است
ولی من راضی نیستم
دلم می خواهد همان مبلغ کم را بدهم ولی مصرف ام مفتکی نباشد
دولت رئیسی هم سر در گم است واقعا نمی‌داند چه بکند
****
روحانی محل ما چند وقت پیش در ایام فاطمیه اول طی سخنرانی از اینکه بعضی سخنران ها و مداح ها باعث می شوند علیرغم نظر رهبری اختلاف شیعه و سنی را دامن می زنند
او معتقد است کسی که اینگونه سخنرانی تند می کند بهتر است یکسال برود در سیستان و بلوچستان زندگی کند
و ادامه داد همین سخنرانی ها در فضای مجازی نشر پیدا می کند و شیعه کشی راه می افتد
حالا در واقعه تروریستی روز گذشته در سیستان و بلوچستان به نظر می رسد بی ربط نگفته است

سلام
سر هر مغازه را نخواستیم ولی می توانند اعلام کنند جنس بدون اتیکت قیمت ممنوع است و آتوقت بازرس اگر حال داشته باشد ، یک خیابان را در دو ساعت کنترل می کند !؟ و یک شهر را هم !؟
روحانی ها چند دسته اند ، یک عده کاری به مردم ندارند !؟ یک عده نان شان دست مردم هست ؟! یک عده اول راه هستند و هم به استاد بله می گویند و هم به مردم ؟! یک عده چنان مشغول تبلیغ دین هستند که خدا را فراموش کرده اند!؟
در قم ، برخی حضرات سنی را غیرمسلمان می دانند !؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد