تب اربعین ...

این روزها که تب تابستان خیال فروکش کردن ندارد ؛ در مناطق ما تابستان از نیمه های مرداد شروع به کاهش دما می کند و تنها کلافگی های عصرش می ماند !؟ که امسال یکی از تخیلات هواشناسی درست از آب درآمده و تابستان مان تمام قد تابستان است !!؟

یکی از خاصیتهای کشورهای جهان سوم ، تبدار بودن آن است ... اینجا همه چیز با تب می آید و یهویی فراگیر می شود و بعد می رود ، گاهی هم می شکند و می رود ... سالهای خیلی دورتر ؛ مثلا حوالی سالهای 60-61 ، بیکباره تب تنیس روی میز در تبریز آمد ... همه جا شده بود باشگاه پینگ پونگ !؟ از گاراژی که باندازه یک میز جا داشت تا سالن هایی که سر و ته آنها معلوم نبود !؟ و کمی بعدتر با همان سرعت تنیس روی میز برچیده شد و جایش را به سالنهای رزمی کاران داد ، نصف شهر شده بودند هالا-کار یا تکواندو-کار و بعد همه شدند سالن پرورش اندام و جوان های شهر با گردن افراشته راه می رفتند !؟  و دوباره آن تب رفت و تب بیلیارد آمد (!) تب بیلیارد برای یکی دو طبقه بالاتر تعریف می شد و بیشترین پول را طبقات پائین می دادند تا آنها هم طبقه بالا دیده بشوند (!؟) و بیلیارد هم رفت ... حالا در بین ورزش ها چه تبی مد شده است !؟  کوهنوردی تقریبا چیزی مثل میگرن است و وقتی آمد ، دیگر رفتنی نیست ...

و تب مختص ورزش نبود و نیست و در همه جای فعالیتهای بشر جهان سومی می شود ردپایش را گرفت !! همین تب اربعین خودش از آن تب های بالای 40 درجه است !؟ یک دهم مملکت در حال رفتن و در آرزوی رفتن هستند و بقیه هم بنوعی دارند حرفش را می زنند !؟ مثلا دیروز اتوبوس کمی دیر آمده بود و یک پیرمرد تاریخ منقضی (!؟) به بغل دستی اش می گفت : " همه ی کارهای مملکت را ول کرده اند و در تدارک اربعین هستند !! " و مردم ما می دانند چگونه می شود چه چیزهایی را به چه چیزهایی ربط داد !؟!؟

این روزها در فضای مجازی دیدن تصاویر مربوط به رفتن به اربعین کم نیست ، در هر گروهی یکی مطلب اربعینی می گذارد و یک عده دلشان را همراهش می کنند و یک عده دیگر ناراحت می شوند و حرفهایی می زنند !؟ بعضی ها هم صرفا دوست دارند دیده بشوند و فرقی نمی کند اربعین باشد و بروند کربلا یا جاهای دیگری بروند !؟