دیشب دلمان خوش بود که نوراخانیم ، ظهر ، نخوابیده و اول شب ، زود می خوابد ... هم بدلیل کم حوصله شدن مادر و هم خستگی بانو ، اذیت های قبل از خواب نوراخانیم سخت می شود ...
حوالی ساعت ۱۰ بود که قرص خواب مادرم را دادم و کمک کردم تا روی تخت مهیای خواب بشود ... بانو هم باتفاق نوراخانیم به اتاقی رفت و من در پذیرایی ولو شدم ، نسیم خنکی می آمد و یهو خوابیدم ... وقتی با صدای نوراخانیم بیدار شدم حوالی ۱۲ بود و گوشی بصورت روشنکنارم افتاده بود و این یعنی واقعا یهویی خوابیده بودم ...
طبق معمول خوابم پریده بود و تی وی را بازکردم تا ببینم چه خبر است ، شبکه نمایش فیلم سینمایی فوق تکراری « پاپیون » را می داد ... پاپیون ، به نظر من ، نمایشی ساده از حسی بزرگ هست و برای همین هیچوقت از معنا تهی نمی شود ولی اینهمه سال پیشرفت در کیفیت سینما ، فیلم هایی از این دست را خیلی زیرخاکی کرده است ... من خیلی کم اتفاق می افتد که فیلمی را کامل ببینم برای همین تکرار برای من همیشه چیزهای تازه ای دارد ...
بعد از پاپیون هم نوبت فیلم « بیست هزار فرسنگ زیر دریا » بود ... مستندهای امروز از طبیعت از فیلم های سینمایی بمراتب قوی تر و با کیفیت تر و پر طرفدارتر هستند ... یادش بخیر ، چهل سال قبل این فیلم ها چقدر دوست داشتنی بودند !!!
پ ن ۱: به وقت اذان صبح من پای تی وی بودم ...
پ ن ۲: امروز جوجه دوم نوراخانیم هم فوت شد ...
سلام
بهتر است بفرمایید فیلم فوق تکراری و کاملا قیچی شده ی پاپیون
سلام
حتما صلاح نبوده رعیت ببیند وگرنه ارباب ها سرتاپا غرق خلاف هستند
سلام
بله احتمالا ولی ما از رعیتهایی بودیم که به مدد شرجی و آب و هوای جنوب توانستیم اون قسمتهای قیچی شده را در تلویزیون اجنبی نظاره کنیم
سلام

برای هر عمل عکس العملی هست و عاقبت سانسور پناه بردن به اجنبی ست ...