یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

و هنوز سرگرمیم !!

 

سر گرمیم و سرگرمی ما نه از نوع گرمی هوا می باشد ، بلکه فعلا سرگرم نگهداری و پرستاری از مادر می باشیم ... و همین امر باعث شده است تا روال عادی و گاه خسته کننده زندگی تغییر بکند و توی یک فاز جدیدی زندگی بکنیم !!

  

 

مادر من در طول سالیان گذشته همیشه روزگارش به ددر و این طرف و آن طرف رفتن گذشته است و همیشه این امکان را داشته که هر وقت خواست بلند شود و شال و کلاه بکند و جایی برود (!) از سفرهای یهویی به مشهد و کربلا گرفته تا خانه این و آن در داخل شهر ... یک زمانی هم در آشپزخانه یک وایت بردی داشتیم که هر وقت به خانه می رفتیم می دیدیم برای ما یک سری اخبار درج کرده است ؛ مثلا : من رفتم فلان جا !! ناهار روی اجاق مال فلانی است !! و ... و این عبارت من رفتم برای ما خیلی آشنا بود ؛ البته بیشتر برای من که مجرد بودم و تنها بچه خانه بودم و این نوشته ها برای من و پدر مرحوم کاربرد داشت .

 

بعدها که پدر رفت و تنهاتر ماندیم ، نیاز به وایت برد هم منتفی شد ، تماس های مکرر با موبایل جای آن را گرفته بود و بعد تر من ازدواج کردم و روال زندگی مادر آزادی بیشتر داشت ... این روزها که در خانه ماندنی شده است و نوبتی پیش اش هستیم ، شدیدا کلافه می شود و تحمل نشستن و ماندن روی تخت را ندارد و دائما در حال گله و شکایت است !! آدمی که به تنهایی عادت می کند ، پنجاه درصد زندگی اش را خوب پیش می برد و این خیلی خوب است ؛ چون خیلی ها در طول زندگی نمی توانند به تراز پنجاه درصد دست پیدا بکنند !؟ ولی وقتی بناچار مجبور می شود تا حضور دیگران را تحمل بکند ، کار کمی سخت می شود !! این مورد برای من از همه محسوس تر است ... اینکه ما در زمان تنهایی و مجردی و و فراغت (!) می توانستیم هر کجا برویم ؛ تنها یا با جمع خودخواسته (!) و با هر کسی بپریم ؛ هر جا و هر کجا (!) و هر کاری بکنیم ؛ برای خودمان یا دیگران (!) ... ما را کمی خودخواه تر می کند و اگر دیگران به راحتی این کارها را نمی توانند بکنند بخاطر وابستگی ها و محدودیت های ا«هاست و چه بسا حسرت روزگار ما را می خورند !!؟ ولی وقتی زمینگیر شده و جایی از مسیر به اجبار متوقف می شویم ، تحمل زندگی عادی کمی سخت می شود !؟ و نسبت به روحیه و توان هر فرد ، شاید کمی سخت تر !! و دیگرانی که گهگاه باهم بودیم و حالا سر جای خودشان هستند (!) نمی توانند آنگونه که ما می خواهیم با ما ارتباط داشته باشند ؛ چون آنها همان خودشان هستند و گهگاه در اوقات فراغت ما جا داشتند و نه در زندگی روزمره ما (!) و برای همین شاید برای برخی انتظارات نامعقول پیش بیاید ، از آن دسته که گهگاه سراغ مادرم می آید و انتظار دارد فلانی حداقل روزی یکبار زنگ بزند و حالش را بپرسد و یا فلانی حداقل یک روز در میان برود و یک ساعتی پیش اش باشد !؟ و کار من در این وسط ، بعنوان همراه ، بیشتر همراهی با روحیه اش می باشد ... یکی از فامیل ها آمده بود عیادت و به شوخی از من پرسید : " تو که حالا اینجا مانده ای ، چه کاری می کنی !؟ " گفتم : " من اتاق فرمان روحیه اش را کنترل می کنم ! "

 

اگر در خواب می دیدم غم روز جدایی را

به دل هرگز نمی دادم خیال آشنایی را

 

جدایی گر نیفتد دوست قدر دوست کی داند

شکسته استخوان داند بهای مومیایی را

 

کسی تا خود نبیند جای خالی را ز محبوبش

کجا داند قدر آن وصال و آشنایی را؟

 

نظرات 1 + ارسال نظر
سلام جمعه 13 مرداد 1402 ساعت 11:02

نمی دونم دکتر چه گفته و باید کی شروع به راه رفتن کند
ولی به مادر من گفته بودند که راه برو
البته از آن به بعد از توالت فرنگی استفاده می کرد
یک بار ساعت ده شب گفتم بروم سری به مادر بزنم
با اون حالش تنها زندگی می کرد کار های روزمره و آشپزی اش را هم انجام می داد
همه ی ما یک کلید از خونه ش داشتیم
در را که باز کردم
گفت خدا ترا رساند
دیدم روی زمین ولو شده نمی تواند خود را روی تخت قرار دهد
کمکش کردم
گفت الان دو سه ساعته همین طور روی زمین افتاده ام
همه ش اضطراب داشتم که چه کنم چطور دستشویی بروم چطور نماز بخوانم
واقعا بعضی کار ها خدا پشتش هست
چطور شد یک دفعه ساعت ده شب من هوس دیدن مادر را کردم ؟
یکی دیگر از تجربه ها هیچوقت نباید سر پا زیاد تر از حد بایستند
مادرم سر پایی یکی دوساعت تلفنی حرف می زند
دجار کمر درد شدید شد
گفتند مهره ها فرسوده است و سریع می شکند
به بیمارستان منتقل شد انواع اقسام عکسبرداری ها را کردند و بعد مرخص شد
از آن ببعد دیگه نیاز به حامی ۲۴ ساعته پیدا کرد

طولانی شد ولی گفتم تجربه ی است که شما هم بدانید بد نیست

سلام
تقریبا یک روز بعد از عمل حرکت دادن و راه رفتن به کمک واکر را شروع کرده اند ، ما هر روز نوبتی آنجا هستیم و تنها نیستند ، البته اگر زورش برسد همه را بیرون می کندولی فعلا برایش مقدور نیست ...
ممنون از اطلاع رسانی تان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد