تو برای وصل کردن آمدی !!

دو ماه بیشتر است که برای راه اندازی و نصب تلفن و مودم و فیبر نوری و ... مبلغی درخواست کردند و من هم بلافاصله واریز کردم ... قرار شد جمع بندی بکنند و بیایند برای راه اندازی !!؟

تازه دو ماه بعد کم کم صدای پایشان آمد و کار دو روزه در یکی از برج ها به دو هفته کشید و بعد از آن آسیاب به نوبت تا اینکه قرار بود دوشنبه گذشته بیایند برای برج ما و دوشنبه تا امروز کش آمد ...

امروز قرار بود عصر بیایند و ظهر صدایشان در راهرو یم آمد و رفتم سراغشان و آمدند مودم و تجهیزات را نصب کردند و گفتند تا دو روز کم کم سیگنال هم می آید و تلفن هم راه می افتد و ...

چند دقیقه پیش پیامکی از مخابرات آمد و حالا هم تلفن خانه وصل است و هم اینترنت برقرار است ... نمی دانم سرعتش چقدر است ولی چند برابر اینترنتی است که در گوشی استفاده می کنم !! کامپیوتر هم ا زدیروز خودبخود درست شده است ، خبر نداشتم و باو خبر داد که از دیروز نوراخانیم توی کامپیوتر کارتون تماشا می کند ...

 روزگاری ست ، نمی دانیم از کجا می خوریم !! گاه یک هوک چپ از دولت و گاه یک آپرکات از ملت ... ولی می دانیم که حرکت پروانه ای مان برقرار است !؟ حالا هم یک واریز به حسابم داشتم و بدنبالش خبری نیامد که کی واریز کرده است !؟

===

صبح با این چشم انداز زیبا از خواب بیدار شدم ... روبرویم چند برج زیبا و زیباتر از همه ، ساختمان تجارت جهانی تبریز ... و پشت سر کوههای سرخاب ( عینالی ) و پشت آن قله دند ... بقول خودم که در روزگاری دور فرموده بودم :" دند دم دست از دماوند دور از دست بهتر است ! " آسمان آبی و ابرهای سفید ... سه ثانیه به قله اش خیره می مانم و خودم را آنجا می بینم ... ما به رتبه " ی الارض " نرسیدیم و نخواهیم رسید ولی خدا را شکر که " طی الجبال " را بلدیم !!؟