یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

افطاری خاص !!؟

 

دیروز عصر نشسته بودیم و داشتیم برای افطاری مهمان کردن خودمان نقشه می کشیدیم که موبایلم زنگ خورد و یکی از معتبرترین دوست هایم پشت خط بود ... نامش را که دیدم فکر کردم برای دعوت به افطاری زنگ زده است ؛ چه کنم که دیفالت مغزم روی افطاری مانده بود ؟!

  

 

ولی  زنگ زده بود تا بگوید که برای افطاری مهمان دعوت کرده اند ؛ آنهم در پایگاه امداد و نجات سهند !! و اینکه مرا هم همراهش ببرد ... یک فرصت چند دقیقه ای خواستم تا با منزل هماهنگ بشوم ... ( قبلاها مد بود که آقایان در محاوره روزانه و شبانه شان ، خانم و بچه ها را منزل خطاب می کردند !! ) خلاصه اینکه هماهنگی بعمل آمد و خبر دادم که اوکی هستم ...


پایگاه امدادی سهند ، قبلا در کنار پیست اسکی سهند تبریز بود و همزمان به کمک حادثه دیده های پیست اسکی و کوهنوردان قله کمال و قله های اطراف می پرداخت ؟! ولی از وقتی که اسکی بی صاحاب ماند (!؟) و تنها ساختمان مورد استفاده به بهانه نوسازی تخریب شد (!؟) پایگاه امداد سهند به سه راهی پیست اسکی ، در منطقه سعیدآباد که آشیانه هلی کوپتر بود نقل مکان کرد ... آشیانه هلی کوپتر از چندین سال پیش قرار بود محل نگهداری و تعمیرات هلیکوپتر باشد !! ولی هلی کوپتر این روزها ، تاکسی استانداری محسوب می شود (!؟) و برای همین اغلب در پایگاه شهری هلال احمر و یا فرودگاه است و بعد از سقوط وزیر ورزش و همراهانش ، استفاده از آن مشمول قوانین سخت و محال شده است !!!

 

حوالی ساعت ۶/۳۰ راه افتادیم و خودمان را به محل افطاری رساندیم ، دو نفر ناآشنا بودند که یکیش جوانی بود خوش سیما با لهجه توی مخ(!) که بعدها معلوم شد مشاور رئیس جمعیت هلال احمر استان می باشد !!؟ دومی هم روابط عمومی جمعیت بود ، از شنیده ها قرار بود رئیس هم بیاید ولی احتمالا به افطاری از ما بهتران رفته بود ... بودن در جمع بچه های عملیات همیشه جالب و خاص می باشد ، بچه های عملیات از هر نوعی باشند افرادی با انرژی و پرخاطره هستند ، فرقی نمی کند بچه های عملیات تصادفات آب باشند یا آتش نشانی و یا هر عملیاتی !!؟؟

 

در جمع ، ما سه نفر بودیم که از کهنه سربازها بودیم !! و واقعا خیلی احترام می کردند و شرمنده می شدیم ... لحظه افطار شد و شیپور حمله را زدند ، خوردن در این جمع احتیاط بردار نبود ، همه واقعا عملیاتی بودند !!؟ بقول دوستی در زمان خوردن نباید کوچکترین تعللی کرد ، همه چیز به یک تلفن بستگی دارد و احتمالا بعد از خوردن دو قاشق از سوپ ، آماده باش بزنند و بروی و تا ۲۴ ساعت چیزی نخوری و حسرت آن سوپ در دلت بماند !!؟ حرفهای سر سفره هم اغلب از خاطرات زلزله خوی بود !!؟ حضار از امدادگران اعزامی به زلزله ترکیه هم بودند ؟؟!

 

بعد از جمع شدن بساط افطار ، بساط خاطره گویی و بگو و بخند پهن شد ... یکی از دوستان کهنه سرباز به اصرار بچه های عملیات دو فقره خاطره تعریف کرد که از شدت خنده آب از چشم شنونده ها راه افتاده بود ،،، گفتم نصف کالری های افطار صرف خنده شد !!؟  و بعد یکی از خاطره عکاسی در دوره غواصی گفت ؟! یکی دیگر از خاطره نجات در یک تصادف جاده ای که راننده شدیدا مست بوده و اوضاعی بود ؟؟! آن یکی از زلزله خوی و دیدار معاون اول رئیس جمهور از محل زلزله و اینکه انتقام شدیدی از فرمانده انتظامی منطقه گرفته بود و ... تا چای دوم برسد ساعت ۹ شده بود ... بلند شدم و گفتم : اینجا ، همه انبار خاطره هستند و تا صبح می توانند خاطرات خاص تعریف بکنند !!؟

 

یکی از خاطرات را بنویسم و بقیه را شاید وقتی دیگر ... یکی تعریف کرد که در دوره غواصی رفتم پایین و کنار دوستم رسیدم ، یکی هم در پایین با دوربین بود و دستم را گردن دوستم انداختم و با اشاره از عکاس خواستم تا یک عکس یادگاری با لباس غواصی در زیر آب بگیریم که ناگهان دوستم ، با سرعت دست و پا زد و رفت روی آب و منهم دپرس شدم ... کمی بعد بالا آمدم و رفتم سراغش که خواستیم یک عکس بیریم ، کجا رفتی ؟! که دیدم وقتی داشتم دستم را می انداختم دور گردنش برای ژست عکاسی (!؟) زده بودم و لوله تنفس اش را قطع کرده بود و بنده خدا با اعتماد کامل نفس عمیق کشیده بود و یک عالمه آب را قورت داده بود و برای همین به سطح آب برگشته بود ... ( این نوشته کتابی را تبدیل کنید به خاطره گویی محاوره ای از نوع ترکی باضافه میمیک های بدنی و صورت و ... تا ببینید چه استند کمدی خاصی می شود !؟ )

 

نظرات 1 + ارسال نظر
سلام جمعه 18 فروردین 1402 ساعت 16:40

خاطرات همیشه شیرین هستند
وقتی اسمی لز کهنه سرباز آمد
یاد وبلاگ نویسی افتادم که سالیان سال وبلاگش را می خواندم
خاطرات یک کهنه سرباز
البته الان دیگه بین ما نیست
روحش شاد باد

سلام
کهنه شدن در کمین ماست ... دوران تازه بودن اکر به نیکی سپری شود دوران کهنه گی زیاد دل آزار نمی شود ...
روحش شاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد