یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

عمر بگذشت به بیهودگی و علافی !!

حقیقت امر این است که عمر نباید به بیهودگی و علافی بگذرد ، ولی واقعیت جاری در جامعه می گوید که بیهودگی و علافی بیشترین تحقق را در جامعه دارد ...

 

حقیقت می تواند تمام تعریف ما از یک امر باشد ولی واقعیت قسمتی از آن تعریف کامل است که ملموس و قابل اندازه گیری و ... می باشد !!؟ عنوان مطلب چون آهنگین و موزون بود در بالا نشست و الا همه گیری واقعیت یک امر نمی توان ارزش آن را بالا ببرد و حقیقت اگرچه تنها مانده باشد ، در صدر قرار دارد !؟

 

زندگی دنیوی ، همان واقعیت زندگی ما ، بر قاعده ای بنیان گذاشته شده و یا شکل می گیرد که اساس و اکثریت مشغولیت های ضروری و غیرضروری ، بیشتر از لهو و لعب نیست ... ما یا از بیهودگیِ بد ناراحتیم و یا از بیهودگیِ خوب خوشحالیم ...این تقریبا همه را شامل می شود و اگر استثنایی در این میان باشد ، به تعداد کمی نسبت به اکثریت هست و درصدش به لحاظ ریاضی بسیار اندک است !؟ آنقدر کم که به لحاظ فیزیکی می شود از وجودشان صرفنظر کرد !؟ ولی همین تعداد کم از نظر ریاضی ، از نظر معنوی و ارزشی می تواند آنقدر ارزش داشته باشد که عصر و دوره ای از زندگی انسان ها را بتوان به لطف وجود آنها ، زیر سبیلی رد کرد !!!

 

همین کلمه زیرسبیلی ، بار جنسی خفنی دارد و یک عالمه مردسالاری در آن نهفته است !؟ انشالله روزی برسد که فرهنگستان زبان از استعمار عده ای معدود خارج شود و به تعداد مساوی زن و مرد فرهیخته (!؟)  و لااقل تراریخته (!؟) در آنجا بنشینند و فرهنگ را از این جنسیت زده گی رها بکنند !! معضل فرهنگ ما ورود کراوات نیست که وقت و پول صرف کنیم و برای معادلش گردن آویز ... پیدا بکنیم !؟ ما باید بار اضافی و جنسیتی را از روی کلمات برداریم تا کلمات وضوح بیشتر و بهتری داشته باشند ؟! وقتی به معلم می گویند فرهنگی ، من تصور می کنم یک تریلی با بارش را بسته اند به دم یک پراید و ول کرده اند در جاده چالوس تا به شمال برود و فاجعه اینکه عده ای منتظر رسیدن آن بار در شمال ، چشم به راه باشند !!!؟

 

مشغولیت های زندگی چه برای گذران اوقات فراغت باشد و یا برای امرار معاش زندگی و چه واقعا لذتجویی بیهوده (!؟) هیچکدام نمی تواند آنقدر ارزش داشته باشد که جمله « وقت طلاست !! » را تحقق و عینیت ببخشند ... برای رسیدن به این سطح از ارزش باید از سطح مدار زندگی روزمره رد شد !؟ حالا یا یک پله بالاتر و یا یک پله درون تر ... در این حالت زندگی می تواند تولید سرور بکند !! سرور سر منشا همه لذت خواهی ها ، شادمانی ها و خوشی هاست ... به حای اینکه لذت و خوشی و شادی از اصل زندگی و انرژی مورد نیاز برای زنده بودن گرفته شود و نقش سوهان روح را برای زندگی بازی بکند ، می تواند از  محصول زندگی خوب و ارتقا یافته که همان سرور است گرفته شود!!! لذت و شادی و ... که از سرور بدست می آید آنقدر زیاد است که علاوه بر نیاز روزمره خود انسان ، می تواند اطزافیان و جامعه اش را نیز سیراب کند ...

 

نظرات 1 + ارسال نظر
الهام سه‌شنبه 1 فروردین 1402 ساعت 11:15

سلام
سال نوتون مبارک
امیدوارم همونطور که به زیبایی توضیح دادین، زندگی‌تون سرشار از این سرور باشه و همیشه در مسیر بیرون زدن از این زندگی روزمره و رفتن به سمت منشاء خوشی‌ها باشید.

سلام
عید شما هم مبارک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد