یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

دقت !؟

 

چند روز بعد از زلزله ترکیه ، شایعاتی در فضای مجازی به نقل از کارشناسان خبره زلزله (!؟) منتشر شد و تهران و تبریز (!؟)  را در ردیف انتظار زلزله شدید قرار داد !!

 

 

حالا اینکه چه کسانی با چه نیاتی در فضای مجازی مشغول کارشناسی و خبرپراکنی هستند ، جای خود دارد (!) ، ولی مردمی که هیچ چیز را باور نمی کنند (!) با اشتهای زیادی اخبار را بین هم پخش می کنند و این کار در نهایت ، کارسازی اخبار را تخریب می کند و دیگر کسی خبر درست را هم قبول ندارد !!؟

 

از قرار شنیده های امروز ، زلزله ای با بزرگی ۷/۱ ، امروز تاجیکستان را لرزاند ؛ البته بدون گزارش تلفات انسانی !!؟ این زلزله خبر وقوع زلزله پیش بینی شده را تایید کرد ولی هزارکیلومتر آنطرفتر ... زلزله بی خبر می آید!!؟

 

===

 

امروز خواندم که سفیر سوئیس با چادر به قم رفته بود !!!؟  طرفداران حجاب اختیاری در خارج از کشور شدیدا ناراحت شده بودند و آن را مغایر با شعارهای خیزش خود خوانده اند ... معلوم می شود حجاب اختیاری در نظر این جماعت نداشتن حجاب است !؟ نه انتخاب داشتن و نداشتن حجاب تحمیلی (!؟) ضمنا برخی ها هم دقت(!) نکرده بودند و سفیر سوئیس را به فحش بسته بودند ... غافل از اینکه فحش های رایج در اندیشه های جنسیتی جهان سوم ، برای اروپایی ها ، بنوعی دعای خیر تلقی می شود !!!؟

 

===

 

در خبرها خواندم که هلی کوپتر حامل وزیر و مسئولین وزارت ورزش (!؟) سرنگون شده است (!؟) ، از ارتفاع ۱۰_۱۵ متری !!؟  و یکی از مقامات ارشد در جا فوت شده و بقیه با ضایعات مغزی در حد نگران کننده هستند !!؟ یکی هم رئیس تربیت بدنی ما می باشد ...  البته ۲۰ نفر در هلی کوپتر جا نمی شود و چند نفر باید سرپا بایستند و یا روی کف بنشینند !! و اینکه اصلا چه معنی دارد وزیر و هیئت همراه به جای سفر با ماشین ( که خوشبختانه چیزی که زیاد هست شاسی بلند مطمئن !!) با هلی کوپترهایی سفر بکنند که برای امداد هستند نه بعنوان تاکسی مقامات !!!؟

 

در زلزله ورزقان ، قرار بود ما تعدادی چادر مخصوص که از سوئیس آمده بود و ویژه مناطق کوهستانی بود را با هلی کوپتر ببریم و نصب کنیم ... مدیر روابط عمومی که فرد معلوم الحالی بود و یک و نیم متر قدش بود و یک و نیم متر دور کمرش (!؟) رفته بود زیر بغل رئیس نجات که گروه خبرنگاران با هلی کوپتر بروند و بچه های امداد ( ما ) با ماشین !؟!؟ بنده خدا مرا نمی شناخت که آنجا ایستاده بود و متوجه چشمک رئیس نجات هم نشد !؟ گفتم : برای درج چهار تا خبر دروغ هلی کوپتر لازم نیست ، از همینجا هم می توانند خبرهایشان را ارسال بکنند ... البته اگر لازم هست آنها با هلی کوپتر بروند ، سر راه چادرها را هم نصب بکنند !!!؟ جناب مدیر روابط بدجور ناراحت شد و گفت : لازم باشد خودمان می رویم و چادر نصب می کنیم ، من خودم در جبهه در عرض یک روز سیصد تا چادر زده بودم !؟! منهم بلافاصله گفتم : این ادعا با طول و عرضت نمی خواند !!!؟ ما رفتیم و جناب مدیر روابط عمومی یک راست رفته بود خدمت رئیس جمعیت برای شکایت از من و توهین آشکاری که به او شده بود !!؟ تا شب که ما برگردیم چند ساعت از بحرانی ترین ساعات زلزله صرف جلسه شکایت نامبرده شده بود و آخر سر ، رئیس جمعیت به او گفته بود : آنها داوطلب هستند ، ناراحت بشوند می روند و پشت سرشان را نگاه نمی کنند ... ضمنا تو هم به جای سیصدتا می گفتی پنجاه تا ، تا با عقل جور دربیاید !!!؟ بنده خدا چند روز بعد انتقالی گرفته بود تا برود در جایی که با طول و عرض اش همخوانی داشت ، ادامه خدمت صادقانه اش را ادامه بدهد !!!؟ شاید هم حالا معاون وزیری شده باشد ...

 

نظرات 1 + ارسال نظر
سلام جمعه 5 اسفند 1401 ساعت 13:45

بل درود
بالگرد در حال نشستن بود
معمولا استفاده از بالگرد برای سرعت عمل است
در زمان جنگ سفر ما با لنج ۲۴ ساعت طول می کشید ولی با بالگرد یک ربع
با هاورکرافت یک و نیم ساعت
البته رزمنده نبودیم همین طوری عشقی می رفتیم

سلام
ارتفاع کم شامل بلند شدن یا نشستن نمی شود ... ضمنا سرعت عمل فقط در مسایل اورژانسی و جنگ پیش می آید !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد