سبکخوابی !؟

یکی از نیازها و دلخوشیهای انسان قدیم و جدید خواب است ... خواب انسان ها دسته بندی های مختلفی دارد ، برخی خواب سنگین تری نسبت به بقیه دارند و برخی خواب سبک تر !!

و شاید اقلیتی از انسان ها با نوع خوابشان سازگاری بیشتری دارند و اکثریت از این مورد رضایت زیادی ندارند ... بنظر من یکی از پارامترهای سنجش خوشبختی انسان ، سازگاری با غرائز انسانی می باشد و نحوه استفاده و کنار آمدن با آنها !!؟ هرچند انسانها به غرایض بیشتر بها می دهند تا به غرائز

من و البته بیشتر به تبع از خانواده مادری ، جزو دسته سبک_خواب ها هستم ... یک عبارت خود ساخته ای هم دارم و می گویم خواب بسان گنجشکی در دستان ماست !! دستمان را باز کنیم ،پریده است !؟ طول خواب من کم و البته برایم رضایتبخش است ، حدود ۵ الی ۶ ساعت (!) میزان خواب من در شبانه روز است و حدود یک ساعت کم و زیادش در برنامه روزانه ام تاثیر چندانی ندارد !!

با اینکه خواب سبکی دارم ، ولی در عین حال از نعمت خواب عمیق هم برخوردارم ... و از جذابیت های زندگی ام دیدن خواب های عمیق و زیبا و فوق العاده است ...

ساعت ۱۱/۱۰ شب :

سرم را روی بالش گذاشتم و تقریبا همان لحظه خوابم برد ، جایی بودم که دقیقا شبیه حوض طبیعی  محوطه تخت سلیمان ( آتشکده آذرگشنسب ) در شهرستان تکاب بود !! با فاصله کمی از استخر مرموز و پرشایعه ایستاده بود که صدای فریاد کسی که توی آب افتاده بود را شنیدم ... بلافاصله دویدم و توی آب شیرجه زدم (!) وقتی توی آب فرو رفتم یادم افتاد که من شنا بلد نیستم و اصلا چرا توی آب پریده ام (!) آنقدر پایین رفته بودم که روشنایی دهانه حوض را مثل دایره ای روشن می دیدم (!؟) کمی بعد پا زدم و بالا آمدم و سرم را از آب بیرون کردم ... یکی که آشنا بود و نمی دانم چه کسی بود داد زد : او شنا بلد نیست !! و من دوباره پایین رفتم ... و هنوز درباره عمق آنجا فکر می کردم ... نوبت بعد که تلاش کردم خودم را بالا بکشم ، دیدم یک نردبان توی آب پایین آمد و من از آن گرفته و بالا آمدم و مرا بیرون کشیدند !!! پرسیدم فردی که قبل از در آب افتاده بود ، چطور شد !؟ گفتند حداقل امروز فقط یکنفر توی آب افتاده و آنهم تو بودی !!؟  و در ادامه همان صدای آشنایی که نمی دانم چه کسی بود (؟) گفت : شنا بلد نیستی ولی شیرجه زدن را خوب بلدی !؟

چشمانم را باز کردم ...

 ساعت ۱۱/۲۰ دققه شب بود !؟!؟