یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

فلیکسبیلیسم !!

 

اصولا سیاست چیزی از خودش ندارد و بقول سهراب سپهری " من قطاری دیدم که سیاست می برد ، و چه خالی می رفت ! " این خالی بودن سیاست گاهی اوقات به چشم خیلی ها نمی آید و وقتی به چشمشان می آید که از باوری که داشتند پشیمان شده باشند !!

  

 

این پشیمان شدن هم اتفاقی در حد یک معجزه نیست !؟ بلکه بیشتر شبیه یک عطسه دانایی است ! یک لحظه شما از چرتی که سیاست برایتان فراهم کرده بود بیدار می شوید و چه بسا کسانی هم هستند که دوست دارند این چرت شیرین را در حد یک خواب عمیق و شیرین تر ادامه بدهند !! ولی هر قدر یک فرد در توهم و چرت سیاسی بیشتر درگیر شده باشد ، در زمان بیدار شدن از دپرسی بیشتری برخوردار می شود !! 


وقتی مطلبی در زمینه روشنگری نوشته می شود عده ای برای اینکه آن را راحت تر بخوانند مجبور هستند که حتما به جایی متصل بکنند و یا آن مطلب را به جناحی متصل بکنند !! در حالیکه سیاست در هر کجای دنیا چیزی بیشتر از این نیست که با استفاده از مصالح موجود و شرایط و زمینه های مستعد ، یک نفر یا یک طیف فکری را به هدفی برساند و تقریبا همه ی این اهداف در مردمسالار گونه بودن (!) و خیرخواهانه بودن (!)  و دارا بودن همه ی شعارهای مثبت (!) و مسایل خوب دیگر (!؟) رساندن آن فرد یا طیف به بالاترین طبقه هرم حاکمیتی جامعه می باشد ...


در دوره ای که ما زندگی می کنیم علم سیاست هم همپای سایر علم هایی که از خانه فلسفه بیرون آمده اند (!) رشد چشمگیری داشته و این روزها خیلی حرفه ای دارد ادامه حیات می دهد !! برای همین نباید یک رفتار سیاسی را به شخص و روحیات شخصی اش ربط داد ... یک سیاستمدار ممکن است پولی بگیرد تا راههای مناسب برای رسیدن به یک هدف را ارائه بدهد و نباید بجای رفتار حرفه ای روی خود فرد تاکید داشت ... دقیقا مثل یک بازیکن حرفه ای که پول می گیرد تا بهترین بازی را از خود ارائه بکند و هم قیمت خود را بالا ببرد و هم اینکه تیمی که از آن درآمد دارد را به پیروزی برساند (!) و اینکه ما تعصب و فداکاری بیش از حد از آن بازیکن انتظار داشته باشیم ، اشتباه ما می باشد !!

 

در چند روز گذشته یک وکالت سیاسی در فضای مجازی مطرح شده بود و البته از وکالت دهنده ها هم معلوم بود که بیشتر از یک بازی دورهمی نیست ولی بهرحال معلوم نیست فشاری که به ملت و اندیشه های اجتماعی وارد می شود ، در چه شرایط و چه زمینه ای تا کجای خرد جمعی  فرو برود !!! یکی از دوستان هم شدیدا در حال بررسی و پر و بال دادن به آن بود و البته نباید از بکار بردن بیش از حد کلمه دموکراسی (!) در این روزها غافل ماند و ... بعد از اینکه پروسه ی قرار دادن سپاه در لیست سیاه با شکست مواجه شد (!) همان فرد که آنهمه انرژی صرف بررسی و پرو بال دادن ها گذاشته بود و ... با یک انعطاف خیلی خاص ، شکست اروپا در اقدامش را نشانه دلسوزی اروپائی ها نسبت به ملت ایران دانسته و اعلام کرده با این تحریم نشانه های فاجعه در کشرو قابل مشاهده بود و اروپائی ها که مردمی شریف و دموکراتیک و خوب هستند ، با درک فشارهای موجود و اعتراضاتی که برخی از خیرین خارج نشین کرده اند ، از موضع خود عقب نشسته اند !! البته برخی از این خیرین همان کسانی بودند که به ترامپ فشار می آوردند تا برای ساقط کردن حکومت ایران ، گزینه حمله به ایران را از روی میز برداشته و زیر بغلش بزند !!! البته سپاه را سالها قبلتر آمریکا تحریم کرده و در لیست گذاشته بود و معلوم نیست تحریم اروپائی ها از چه صیغه ای بود و لابد داشتند جاهایی که تحریم نشتی داشت را می پوشاندند !!

 

امروز توفیقی شد تا چند دقیقه پای تی وی باشم و در مجلس داشتند بودجه سال 1402 را بررسی می کردند و سخنگوها که غالبا پیر نماینده های مجلس بودند که چندین دوره در مجلس حضور دارند ... داشتند مسایلی را مطرح و توضیح می دادند که در کوتاه مدت هیچ ربطی به گرانی و بازار و ... نداشت و از قرار معلوم دولت به این جمع بندی رسیده است که در لایه عمومی جامعه ، برخی فشارها دست ساز خود مردم هستند و مردم با این فشارسازی ها و هل دادن های هم ، یک نوع مشغولیت برای زندگی خود تعریف کرده اند و همه از این زندگی قورباغه ای راضی هستند ... متاسفانه آنچه در بیرون وجود دارد هم بنوعی این رضایت قورباغه ای را نشان می دهد ، همه از فشار به دیگران حرف می زنند و خدا را شکر خودشان لقمه نانی دارند تا محتاج نباشند !!

 

امروز توی تاکسی یکی می گفت که گرانی از پس این ملت همیشه در صحنه برنیامد (!!) و حتی سوز و سرما هم کارگر نیست (!؟) و بالاخره معلوم نیست این قشر سخت پوست کم درآمد کی از پا در خواهند آمد (!؟) سال 70 ، رئیس جمهور وقت مژده ریشه کنی فقر را داده بود و بعد از او چند دوره هشت ساله هم با فقر مبارزه کرده اند و هنوز هم ادامه می دهند ...

 

نظرات 1 + ارسال نظر
سلام سه‌شنبه 4 بهمن 1401 ساعت 21:28

امروز تعداد روزنامه ها را شمردم ۴۹روزنامه شد
البته دقیق نمی دونم همه اش روز نامه است یک بعضی ش هفته نامه باشد
سر مقاله و بعضی از مقاله هایش را که می خواندم
گفتم دشمن در منزل هست و ما الکی گرد جهان می گردیم
از طرفی هم بانک ها
نمی دونم دقیق چند تا بانک فعال داریم
ولی چیزی که می دونم در سمت ما هم شعبه ی بانک زیاد است و هم بنگاه معاملات ملکی
یعنی اگه بانک و بنگاه و روزنامه در کشور جمع بشه
آنوقت است که مردم یک آب خنک خوش از گلویشان پایین می رود

هیچ چیز از بین نمی رود مگر اینکه لازمه وجودی اش را از دست بدهد ... بانک و بنگاه لازمه یک جامعه با انباشت غیرمعقول پول است !! انباشت پول ناشی از طمع است !! و هر کجا آدم طماع باشد دروغگوها ( روزنامه ) نان شان در روغن است !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد