در برنامه داشتیم که خانه را عوض کنیم ... تقریبا همه جوانب را سنجیدیم (!) و پا به پای نصایح ارزشمند (!) و احتیاط (!) و رعایت همه جوانب متغیر و متزلزل (!) پیش رفتیم ... دقیقه نود که نه (!) در ضربات پنالتی (!؟) ، پازل از جایی بهم خورد که شاید مطمئن ترین تیکه آن بود !!
از دو روز گذشته در حال بدو بدو برای جایگزینی آن تیکه از پازل هستیم ...
شنبه خبر آمد که یکی از دوستان فوت کرده است ، در بیمارستان و زیر تیغ عمل فوت شده بودند !! دوشنبه رفتیم برای مراسم خاکسپاری ... کمی بیش از حد معمول طول کشید و فرصتی بود تا دل سیر با دوستان جامعه کوه و اسکی درددل و احیانا غیبت بکنیم !! ... یکی از دوستان گفت : " خدا کمک بچه هایش باشد !! روزگار سختی است !! " من گفتم : " خدا کمک حال خودش باشد !؟ من یک خانه عوض کرده ام و حالا می بینم که چقدر سخت می باشد، این بنده خدا دنیایش را عوض کرد و مطمئنا اگر لطف و نظر خدا نباشد کارش خیلی سخت است !! " همان دوست که کمی روشنفکرتر بود برگشت و گفت : " تا همینجا بود ... مرد و همه چیز تمام شد !! " گفتم : " اگر تمام بازی دراین دنیا اینقدر که تو فکر می کنی بوده باشد !؟ مطمئنا بچه هایش راه خودشان را پیدا خواهند کرد ... فقط در این نکته مانده ام که منظور تو از خدایی که کمک بچه هایش باشد ، کیست ( !؟!؟ ) "
سلام
نمیدونم چرا دلنازک شدم و با این متن سادهی سخت، دقایق طولانی گریستم. چیزی که مقاومت آدمو میشکنه خود این جابجایی ها نیست که نه تو این دنیا و نه بعد از مرگ راه فراری ازش نیست، بلکه بی پناهیِ آدمه. اینکه حس کنی ممکنه از بس آدمِ کم و بدی هستی، نخواد تو هیچکدوم از این جابجاییها پشت و پناهت بمونه. آدم حتی با تصورش از هم میپاشه و دلش میخواد هیچ وقت به دنیا نیومده بود.
سلام
قالب و بدنه متن ساده بود ولی فهم نسبی خواننده ها می تواند برداشت های متفاوتی را باعث بشود و شما هم که کمی بالاتر از فهم نسبی هستید ... لطف خدا شامل هست و خواهد بود چرا که لطف خدا ریشه در عدل خدا دارد ... و انسان در دریای بدی ها غوطه ور است ... ولی فرق دارد که در بد شدن ها ، انسان بی اختیار و ضعیف بوده باشد یا اختیار و انتخاب داشته باشد !؟