یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

با سهراب ...


" سهراب سپهری " را می شود دائما همراه داشت و دائما خواند ... ولی دریغا که آشنایان همیشه آدرسش را غلط نشان دادند تا برای خودشان جا باز بکنند !! ... شعر سهراب از آن دسته شعرهاست که از شدت زلالی (!) رسوب نمی کند و می شود حتی برای قرن های آینده هم از آن استفاده کرد و آیندگان شاید ، در غیاب کارشناسان قورباغه ای ( دوزیست !) ، آن را بهتر بخوانند و بفهمند ...

 

یکی از شعرهایی که دستکاری شده اش در اینترنت بیشتر دیده می شود تا اصل آن :


نه تو می پایی، و نه کوه. میوه این باغ: اندوه، اندوه.

گل بتراود غم، تشنه سبویی تو. افتد گل، بویی تو.

این پیچک شوق ، آبش ده، سیرابش کن. آن کودک ترس، قصه بخوان، خوابش کن.

این لاله هوش ، از ساقه بچین. پرپر شد، بشود. چشم خدا تر شد ، بشود.

و خدا از تو نه بالاتر. نی ، تنهاتر ، تنهاتر.

بالاها، پستی ها یکسان بین. پیدا نه، پنهان بین.

بالی نیست، آیت پروازی هست. کس نیست ، رشته آوازی هست.

پژواکی : رویایی پر زد رفت. شلپویی: رازی بود، در زد و رفت.

اندیشه : کاهی بود، در آخور ما کردند. تنهایی: آبشخور ما کردند.

این آب روان ، ما ساده تریم. این سایه، افتاده تریم.

نه تو می پایی، و نه من، دیده تر بگشا. مرگ آمد، در بگشا.


( شرق اندوه - پا راه )

 

نظرات 1 + ارسال نظر
نگین یکشنبه 1 آبان 1401 ساعت 00:02

سلام

میوه این باغ، اندوه اندوه ..

چقدر شبیه این روزهای ماست ...

سلام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد