یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

درد !

 دو روز گذشته را با درد معده گذراندم ... البته آلارم هایش را از چند روز قبلتر می توانستم حس بکنم و در نهایت پریروز کمی شدیدتر و دیروز را در نهایت شدت گذراندم ... بقول شاعر : چِل سال بیش رفت که من درد می کشم !!

  

برخی از دردهای من همپای سن من هستند و به همه رفتارها و آلارم ها و منشاء ها و نتایج آنها اشراف کارمل دارم ... و می دانم که هر کدام از آنها می توانند در شرایط و برهه خاصی مرا زمین بزنند ولی برای زمین خوردن هم آمادگی کامل دارم !!

 

مقاومتی که برای دکتر نرفتن نشان می دهم بمراتی از مقاومتی که برای تحمل درد دارم بیشتر است و آنهم بی دلیل نیست !! بدلیل آشنایی نزدیکی که با تخصص ها و دکترهای زیادی در اطرافم دارم به این باور رسیده ام که جادوگرهای قبایل بدوی در اجتماعات ساده قدیمی و صحرایی (!) تعهد بیشتری نسبت به بهترین دکترهای زمان معاصر دارند !! و شاید برای همین بوده که بازار جادوگرها هیچگاه باندازه بازار این دکترها داغ و چرب و چیلی نبوده است !!؟

 

دیروز خانه برادرم مهمان بودیم ، تقارن تولد برادرزاده بزرگ با بازگشتش از سفر اربعین ما را به یک مهمانی نسبتا شلوغ کشانده بود و اوضاع منهم اصلا خوب نبود !! با اینحال رفتیم و برادرخان حیاط را آب و جارو کرده بود و فرش انداخته بود و یادم پر کشید به حوالی سی - چهل سال پیش (!) که فامیل روزشماری می کردند برای مناسبتی تا بیایند و در حیاط خانه ما همه دور هم جمع بشوند و از حیاط لذت ببرند ...

نظرات 3 + ارسال نظر
امیر پنج‌شنبه 31 شهریور 1401 ساعت 10:26 http://dashtemoshavvash.blogsky.com

سلام
امیدوارم که بهبودی حاصل شود.
متاسفانه اگر به پزشک و آن هم متخصص و فوق تخصص مراجعه کنی دیگه تا مدتها باید باز هم مراجعه کنی
من یادم است که وقتی در قدیم به پزشک مراجعه می کردیم اگر آزمایش یا عکس می نوشت دوباره باید مراجعه میکردی.ولی الان اینطور نیست.اگر به دکتر قلب مراجعه کنی بی برو برگرد بدون ویزیت اول نوار قلب باید بگیرد.اگر دکتر اعصاب رفتی باید نوار مغز و گاهی هم تست مشاوره بدهی....
و به همین شکل ما را مدتهای طولانی به مطب می کشانند و پول خوبی به جیب میزنند.
برای اطلاعات بیشتر خواهش می کنم اگر فرصت دارید به زندگی شادوران دکتر عبدالله احمدیه مراجعه کنید تا فرق پزشک و حکیم واقعی و پزشک شارلاتان را دریابید.
امید که بزودی بهبود یابید

سلام
ممنون ...
من نه زیاد بدبین هستم و نه زیاد خوشبین !! وقتی می روم که کار به حاشیه نرود ، مثلا رفتم یک خانم دکتر در درمانگاه نسسته بود ، نشستم و گفتم یک آمپول فلان بنویسید در سرم بزنند و اگر بود چند تا ویتامین و اشکنه مرغ هم اضافه کنند !!؟
هر چیزی بخواهد براق تر شود باید به تحارت گره بخورد و پزشکی در این زمینه همجوشی خوبی نشان داده !!

امیر پنج‌شنبه 31 شهریور 1401 ساعت 12:47 http://dashtemoshavvash.blogsky.com

بهر حال همه چیز به فنا رفته
حال برای معده شما هم که بنده هم مبتلا به آن هستم یک قرص خارجی مصرف می کنم که همان رانیتیدین است ولی از شرکت بایر و اینجا که بندر است مغازه هایی تحت عنوان ته لنجی داریم و این مغازه ها از این اقلام هم دارند.نمی دانم در تبریز هم از این فروشگاه ها هست یا نه؟ولی مطمئنم اگر مصرف کنید سریع بهبود می یابید.نام قرص هم Rennie است و شرکت سازنده آن بایر

ما در سایه قانون بقای فنا زندگی می کنیم !!
ممنون ازراهنمایی تان ، سعی می کنم پیدا بکنم ...

نگین جمعه 1 مهر 1401 ساعت 21:15

سلام و شب شما بخیر

بلا دور باشه و شفا نزدیک..

من به این نتیجه رسیدم که هفتاد هشتاد درصد دردهای معده عصبیه و با شرایط زندگی این روزهای ما، عجیب نیست.
چون منم مدتیه دچارش شدم و هرچقدر که در آرامشِ خودم میکوشم! ظاهرا شبرو است و از راه دیگر آید!

+ حیاط .. حتی اسمش هم که میاد کلی خاطره شیرین برای آدم تداعی میشه. از حیاط قدیمی خونه مادربزرگم در کوچه عیسی خان تبریز گرفته، تا حیاط خونه اجاره ایِ حیدر آقای زهتاب که به " ساری گئوول اولان حَیَط" معروف بود و کلی ازش خاطره دارم..
کاش یه ماشین زمان داشتیم که ما رو میبرد به خونه های حیاط دار قدیم ...

سلام
بله یاد آن روزها و آن آدمها بخیر ... و هنوز در ذکر برخی خاطرات ، به خاطرات تشابه اسمی فراوانی که بود ، این نام آدمهای خاص آن روزگار و اسم برخی حیاط ها هست که آدرس را کوتاه می کند " قره توت حیطی !! "

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد