یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

اداره کردن !!

 

یکی از دلخوشی هایی ( کارآیی ) که یکی می تواند داشته باشد !! قدرت " اداره کردن " یهویی می باشد !! اداره کردن یهویی آنچنان که از نامش پیداست کار زیاد ساده ای نیست ولی اگر قرار باشد همیشه استفاده شود ، شاید نوعی بدمدیریتی را باعث بشود !!

   

برای داشتن قدرت " اداره کردن یهویی " فرد بایستی یک سری اطلاعات عمومی مکفی و نیز آشنایی به برخی مسایل حاشیه ای در یک موضوع و یا یک سیستم را داشته باشد ... و بعد بتواند در اسرع وقت آنها را سرهم بندی کرده و یک فرجه چند دقیقه ای و حداکثر یک ساعته از آنها دست و پا بکند !!

 

ایام کمی دورتر من این اداره کردن یهویی را تجربه کرده بودم و بعدها تبدیل به یکی از دلخوشی هایم شده بود ؛ هرچند بندرت پیش می آمد ولی روی هم رفته تاثیر درازمدت داشت !! یکبار من در یک دوره آموزشی حضور داشتم و مثلا اسمم را بعنوان سرپرشت دوره رد کرده بودند !! مسئول و مربی ارشد دوره تقریبا همه ی کارها را در دست داشت !! یکی از مربیان پیغام فرستاده بود که یک ساعتی دیر خواهد کرد و کلاسش در شرف شروع شدن بود (!) البته آن زمان هنوز تلفن همراه نیامده بود و تا خبر برسد کمی دیر شده بود !! مسئول اصلی اردو که دوستم بود ، برای برگزاری بموقع کلاس و نظم زیادی حساسیت داشت و اتفاقا همزمان خودش کلاس داشت !! رو به من کرد و گفت : " برو کلاس را اداره کن تا فلانی بیاید !! " من هم خیلی شق و رق وارد کلاس شدم و یک مبحثی را شروع کردم و اتفاقا تا انتها هم رفتم و شرکت کنندگان تا سالها باور نمی کردند که آن موضوع اصلا در برنامه آموزشی شان نبود !!!؟ برای همین تا مدتها عبارت " اداره کن ! " بین خودمانی کاربرد ویژه ای داشت ...

 

یک بار هم در کارخانه یک جلسه ای بود و مدیر را خواستند و رفت برای جلسه با مدیر عامل و هم ناراحت بود و هم نق نق زنان داشت می رفت و چون روسای کارگاهها داشتند می آمدند تا به جلسه برسند (!) به من گفت : " جلسه را یک ربع ادره کن !! اگر زود برنگشتم ... بروند !! " من هم رفتم و جلسه را نه تنها اداره کردم بلکه یک موضوعی بود که وقت نمی شد به اطلاع دیگران برسانم ، همه را شسته و رفته باتوضیحات مکفی ارائه دادم و وقتی مدیر صورتجلسه را دید ، کلی خندیده بود و باور نمی کرد که یک و نیم ساعت مردم را به تریبون حرفهایم بسته ام !!

 

چند روز پیش توی خواب بودم و یک مورد از نوع " اداره کردن مجلس ! " پیش آمده بود و بحث را برده بودم روی مگاپیکسل و مگابایت در دوربین های عکاسی و ربط داده بودم به شخصیت آدمی و ... که خیلی جالب شده بود ، باید وقت کنم و ماحصل خواب و بیداری را در یک یادداشت برای آینده ثبت کنم !!

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد