یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

نورائیات !!

نوراخانیم به دو زبان ترکی و انگلیسی بیشتر و به زبان فارسی خیلی کمتر حرف می زند ، البته وقتی کودکی به فارسی حرف می زند را متوجه می شود !! برعکس بزرگترهایی که دوست دارند با او فارسی حرف بزنند را دوست ندارد !؟!؟

  

 

چند روز پیش نوراخانیم را برده بودم خانه بازی محله مان !! یک جایی باز شده برای بازی کودکان و برده بودم ببینم چگونه جایی هست و ایا نوراخانیم خوشش می آید تا هر از گاهی برای بازی برود آنجا !؟ موقعی که وارد شدیم دو تا خانم جوان آنجا بودند که بطرف ما آمدند و در حالیکه با من ترکی حرف می زدند بطرف نوراخانیم برگشته و به فارسی از او دعوت کردند تا برود بازی بکند !! نوراخانیم هم یک نگاه عوضی به آنها کرد !! یکی از خانم ها خیلی لوس گفت : " البته اولش هست و دارد غریبی می کند !! " گفتم : " نه ... اتفاقا این خیلی زود خودمانی می شود ، فقط شما چون فارسی خوش و بش کردید ، فکر کرد که شما غریبه اید ! " ... از آن طرف یک خانم مربی جوان آمد و نوراخانیم باتفاق او رفت و من رفتم مغازه دوستم در همان نزدیکی و گفتم اگر کاری داشتید تماس بگیرید ...

 

تقریبا 40 دقیقه بعد گوشیم زنگ خورد و رفتم دنبال نوراخانیم که انگار از محیط آنجا خوشش نیامده بود ... این با رکه رفتم چند خانم دیگر هم آنجا حضور داشتند و از قرار معلوم بچه ها را آورده بودند برای بازی و قسمت ورودی تبدیل به حمام زنانه شده بود ( درست است که ما از همان خیلی قدیم در خانه مان حمام داشتیم ولی یادمان هست که چند نوبت به اصرار همسایه ها ما را هم برده بودند حمام عمومی !!!) همه هم ماشالله داشتند فارسی حرف می زدند !! متاسفانه در شهر ما مهاجرینی که وارد می شوند برای پنهان کردن لهجه محلی شان (!) خیلی زود فارسی یاد می گیرند و طوری فارسی حرف می زنند انگار متولد تجریش هستند !! و این اوضاع کم کم تشدید می شود !؟!؟ یعنی در برخورد اول محال است کسی بداند آنها ترک زبان هستند ولی اگر یک ربع بگذرد و مامان یا خواهرشان زنگ بزند آن وقت همه رشته ها پنبه می شود !! برخلاف خیلی از همشهری ها ، من تعصب خاصی روی خاک و زبان ندارم (!) ولی پنهان شدن پشت یک زبان را دوست ندارم ...

 

خلاصه اینکه داستان نوراخانیم با آنه اش ( مادربانو ! ) شنیدنی هست ... گاهی اوقات باهم می روند گردش و توی پارک یا فروشگاه نوراخانیم انگلیسی یک چیزی را می گوید و وقتی می بیند که مادربزرگش متوجه نشد (!) ترکی یا فارسی اش را می گوید (!) و  دست به   Alt+Shift اش خوب شده است ... مثلا رفته بودیم دریاچه سد ارس و داشت ماجرا را برای مادربزرگش تعریف می کرد و می گفت : " رفته بودیم بیچ و من سوار بوت شدم و ... !! " وقتی دید مادربزرگش متوجه معنی بوت نشد گفت : " انگلیسی اش بوت است ، فارسی اش قایق است ! "

 

نظرات 1 + ارسال نظر
لیمو سه‌شنبه 21 تیر 1401 ساعت 11:43 https://lemonn.blogsky.com

همیشه دوستان خاطراتی از اذیت شدن در شهرهای ترک زبان تعریف میکردند ( مثل اینکه حتی اساتید دانشگاه سر کلاس ترکی صحبت میکنند و...) اما الان میبینم که پر بیراه نبوده.
جالبه که با زبان انگلیسی مشکلی ندارید اما نسبت به فارسی گارد خاصی دارید

گارد انگلیسی برخی ها برای نوعی مقابله سیاسی با کسانیست که جهالت شان را پشت زبان فارسی نشر می دهند !!
مقابله با هجمه فرهنگی ، وظیفه ملی هست !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد