یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

کولر 500.000 !!

 

چند وقت پیش یک دوستی را بهمراه خودم برده بودم علم کوه ! بنده خدا هوسی کرده بود و هوسش زود مستجاب شده بود ... چیزی بنام یخچال طبیعی برایش ملموس نبود !! البته برایش توضیح دادم که کاش قدم به قدم می آمد و به این تماشا می رسید ولی گاهی یک رسیدن شگفت آور هم کم معجزه ای در زندگی نیست !!

   

خلاصه اینکه رفتیم بالا و بالاتر و در علم چال یکی دو ساعتی مبهوت تماشای یخچال طبیعی بود ... از شانس خوب او (!) و شانس بد کم بارانی و گرم بودن (!) در یکی دو جا شکاف بسیار بزرگی بوجود آمده بود و لذت تماشا را صد چندان کرده بود ... کمی بعدتر از بالای قله یخچال اسپیلت را نشانش می دادم و گفتم : " اینهم یک یخچال چند ده میلیون فوت !! " بنده خدا تا یک مدتی هی برایم آن لحظات را یادآوری می کرد ...

 

امروز رفته بودم بازار و توی هوای گرم کمی قدم زدنم زیاد شد ... کله ام داغ شده بود ... کمی دیگر ادامه دادم به ایستگاه مترو برسم !! تلفنی حرف می زدم و از ایستگاه رد شدم و رفتم تا ایستگاه بعدی ... در ایستگاه پائین رفتم و توی خنکای ایستگاه ایستاده بودم که ناگهان دو قطار باهم رسیدند ... ورودقطارها که همزمان بود باعث شد تا یک جریان هوای سرد در ایستگاه ؛ آنهم با شدت بالایی بوجود بیاید !! یک لحظه حس کردم یک کولر 500.000 داخل ایستگاه را خنک کرد !!

 

ولی چسبید هاااااااا ...

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد