امروز یکی توی اتوبوس داشت زیادی خودش را فوت می کرد !! البته فوت می کرد که کمی دلش خنک شود ولی انگار کمی هم خودش را گنده می کرد !! خلاصه اینکه حرف از روسیه و اوکراین آمد رسید به مشکل جمعیت ...
من ردیف اول نشسته بودم و به حرفهای آن مرد و راننده گوش می دادم و کاری هم نداشتم ... البته در موبایلم گیم بازی می کردمو همین امر آن مرد را کمی عاصی تر می کرد و فکر می کرد بجای لهو و لعب باید حرفهای گهربارش را گوش می کردم !!
حرف در مورد ازدیاد جمعیت هم شیرین بود و هم تلخ !! گفتم : " اگر آشنایی در آن بالاها داشتم پیشنهاد می دادم تا طرحی را تصویب بکنند و یارانه را قطع بکنند و پولش را بدهند به سازمان ازدیاد جمعیت !! معادله اش هم اصلا سخت و پیچیده نیست (!) بگویند هر کس در هر شغل و حرفه ای ( حتی بازنشسته ! !) اگر صاحب بچه بشود بازای هر بچه دو میلیون تومان به حسابش ریخته خواهد شد !!! فردا یک عده این را برای خودشان شغل می کردند و ده تا ده تا بچه می آوردند و بیست میلیون به جیب می زدند !!؟ " آن مرد که انتظار شوخی نداشت و از خنده های راننده هم شاکی شده بود گفت : "ده تا بچه را کی تربیت می کند !؟ " گفتم : " نه اینکه تک فرزند های امروزی همه باتربیت هستند !! "
مرد نگون بخت چیزی نگفت و راننده هم ول کن موضوع نبود و گیر داده بود که نصف مبلغ را اگر بریزند به حساب مادر و نصف را به حساب پدر (!) بهتر جواب می دهد ...
سلام سلام
.
" نه اینکه تک فرزند های امروزی همه باتربیت هستند !! "
واقعا واقعا
سلام