یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

تعبیر سوء !!

 

همیشه وقتی یک طرف داستان شیرین هست (!) باید به داشتن طرف های تلخ هم فکر کرد !! بعضی ها فکر می کنند وقتی طرف شیرین یک موضوع را گرفته اند ، توجه به جنبه های تلخش ، نوعی بدبینی است ... بعضی ها هم کاری به طرف های برجسته و تلخ یک موضوع ندارند و دوست دارند بگردند و آن موضوعی که همرنگ به افکار خودشان هست را پررنگ بکنند ...

  

اخیرا یک کارناوال اجتماعی بزرگ در کانادا راه افتاده است و یک مجموعه بزرگ از کامیون داران از ونکوور راه افتاده اند تا خود را به پایتخت برسانند و حرف شان هم مشخص است !؟ ( چون درگیری و بی نظمی ندارند !!) آنها به محدودیت های کرونایی اعتراض دارند !! واضع این محدودیت ها در یک کشور کیست !؟ وزارت بهداشت که جزو تنه ی اصلی دولت است و می توان به راحتی دو برداشت متفاوت داشت !!؟؟


برداشت اول اینکه این اعتراض به سیستم دولتی حاکم بر جامعه و تصمیماتش می باشد !! ولی برای کسانیکه کانادا برایشان بهشت مدیریتی و اقتصادی و ... هست قبول کردن این موضوع کمی سخت هست و چراباید به چنین دولتی که نخست وزیرش در مترو با فلان خانم دست می دهد و حالش را می پرسد ، چنین برخوردی کرد !؟!؟ راه افتادن اعتراضی ؛ حتی مودبانه !! ، اصلا خوب نیست و بهتر است حواشی آن را بیشتر پررنگ کرد ؛ مثل اینکه همه در یک خط حرکت می کنند!! و بگو و بخند دارند!!  و وسط راه به همدیگر نوشیدنی و کیک تعارف می کند !! و کلی مسایل تفریحی دیگر ... آنهم در مسیری به طول بیش از 4000کیلومتر !!!

 

حالا در این کشور که سیستم مدیریت بهداشتش را هی توی سر ما می کوبیدند مگر چه ایرادی در تصمیم وجود دارد !؟ که مردم ظاهرا فهیم باید مقابل وزارت بهداشت شان بایستند و محدودیت هایش را مغایر با آزادی خود بدانند !! مگر در کشورهای پیشرفته مردم حق مرگ و زندگی شان دست خودشان نیست !!! اینها توی راه مصاحبه می کنند که از محدودیت ها فرار کرده اند تا آزاد زندگی بکنند و کسی به آنها نگوید چه بکنند و چه نکنند !!؟؟ چنین درکی ازسلامت خود و دیگران داشتن در یک جامعه مرفه که به تعریف خودشان دغدغه نان شب ندارند !! در معده ی مغز ما کمی ناجور هضم می شود !؟ اینجا خیلی ها برای رسیدن به یک سطحِ متوسطِ کم دغدغه (!!) مشاغل مختلف و شبانه روزی دارند و اگر هم بهداشت عمومی را رعایت نکنند ( که بالای 50 درصد چنین هستند ! ) باز به آن اقرار زبانی دارند !!! کسانی که آبان 98 را بنفع خود مصادره کردند شاید نمی دانند این جهش تورمی ناشی از سوءمدیریت (!) چه مصیبت بزرگی بود و فقط جنبه های سیاسی اش را دست مایه قرار دادند !!! در کشور کانادا که چنین چیزی نیست و بخاطر چند درصد تورم ، بانک ها بخشی از وام ها را می بخشند تا مردم اذیت نشوند !؟ این چنین رفتاری اصلا پسندیده یک شهروند خوب نیست و می توان آن را حداقل بیست برابر جریان آبان 98 منتشر کرد ...

 

یک کشور آزاد کشوری هست که دولت مردانش که تابعی از تصمیمات سرمایه داران بزرگ پشت صحنه هستند (!) سر شهروندانش را ؛ خوب یا بد !!! ، شیره بمالد و کلاه بگذارد و بعد پلیس توی خیابان به آنها بخندد و یا شاخه گل بدهد !! مفهوم سیاسی شهروند رام و وحشی این است که شهروند رام شده به مقداری از کاه و یونجه ای که می رسد ( رفاه نسبی ! ) قانع است !! ولی شهروند وحشی قانع نیست !! و تقریبا 99درصد شهروندان وحشی در خاورمیانه زندگی می کنند و اگرچه تاکنون سختی های زیادی از طرف سیاست مداران و سرمایه داران متحمل شده اند !! ولی انگار خیال رام شدن ندارند !!!

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد