یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

سیستم های مودب !!

 

کاری ندارم که ادارات با این سیستم های کاری شان چقدر مزاحم روزانه ما هستند !؟ و آیا این همه لعنتی که ما از بابت اس ام اس های مزاحم برای اموات آنها می فرستیم (!) به دست امواتشان می رسد یا نه !؟ ولی همین که یک جایی از سیستم برنامه ای گنجانده اند تا روز تولد رسمی آدم ها تبریک بگوید خیلی جالب است !!

 

 

کاش یک نرم افزاری هم درست بکنند ( که لابد کرده اند !! ) و آدمها روی گوشی خود نصب کرده از همه ی کسانی که دوست دارند اطلاعات بگیرند و هر روز بدانند که کی کِی بدنیا آمده و احیانا کی کِی فوت کرده است !! مطمئنا فرستادن یک پیامک تبریک جالب ترین کار روزانه می تواند باشد و احیانا یک فاتحه ی زیرلبی (!) شاید خیلی بدرد بخورد !!

 

امروز وقتی عقربه دیجیتال از 12 رد شد ... یکی دو تا پیامک تبریک برای من آمد !! تولد من در شناسنامه 30 شهریور است !! آن روزگاران مد بود که مردم برای خودشان حسابی جدا از حساب دولت داشتند !! و با تاریخ روی شناسنامه زیاد بازی می کردند !! مثلا بچه های متولد در نیمه دوم را با پارتی و خواهش و احیانا بخاطر بی صاحابی اداره ثبت  احوال (!) حوالی 30 شهریور می گرفتند که بیفتند در نیمه اول تا زودتر به مدرسه بروند !! شاید باورتان نشود ولی همه ی آن بچه ها که پدرانشان برایشان شناسنامه ی غلط گرفته اند (!) هیچکدام دکتر نشده اند !؟!؟ اصلا موفقیت ربطی به زود شروع کردن ندارد و صدالبته ربط دارد به خوب شروع کردن !! و هنوز ملت همیشه در صحنه ی ما شیپور را از آنطرفش می زند !!  و متعجب هستند که در این بالای 300هزار سال تمدنی که دارند چرا صدای شیپورشان خوب درنیامده است !! اتفاقا همه هم متخصص در امر شیپور می باشند !! ( لطفا به جای شیپور از کلمه غریب و نامانوس فرهنگ استفاده بکنید !!! )

 

فرهنگ گفتم و داغ فرهنگستان فارسی در دلم تازه شد !! پریروز بزرگ عاق والدین ها که رئیس فرهنگستان زبان فارسی باشد (!) بمناسبت گرامیداشت روز شعر و ادب فارسی ، مصادف با سالروز وفات استادشهریار ، در تبریز بود ... البته مشکلی پیش نیامد (!) چون ما عادت داریم صبح ها صدقه کم کنیم و این قبیل بلایا می آیند و بی دردسر رد می شوند و می روند !!! من وقتی خبر این حضور منحوس را شنیدم با خودم گفتم دلیل اینکه زبان فارسی هر روز عقب تر می رود این است که کسانی که متولی آن شده اند (!) اعتقادی به آن ندارند (!) و در خانواده شان بالای 80 درصد بچه هایشان (!) در خارج از محیط فارسی زبانان رشد و تعلیم می بینند !!! کار سختی نیست (!) یک نفر برود و فرهنگستان را لیست بکند و اسامی فک و فامیلشان را بیرون بیاورد و به خودشان ابلاغ بکند !!! لازم نیست در رسانه ها اعلام بکنند ...

 

شهریار خیلی بالاتر از این حرفها بود که امثال حداد عادل(!) برا ی بزرگداشتش بیاید یا یکی مثل علی شمس (!) زبان هرزگی را با زبان طنز اشتباه بگیرد و بخواهد با توهین به عکسی از شهریار مثلا خودش را بخنداند و از فالورهایش لایک بگیرد !! علی دشتی چه فرقی دارد با آن دبیر بیسوادی که در تلویزیون رسمی کشور که مو از لای درزش نمی رود (!) مثلا برای بچه های کنکوری ، ادبیات یاد می داد و گفته بود فضولی زیاد در کار دیگران فضولی می کرد برای همین لقبش فضولی شده بود و اینکه فضولی اشعار صائب را به ترکی برمی گرداند و خبر نداشت که ملا محمد فضولی یک قرن زودتر از تولد صائب فوت کرده بود !!!

 

خلاصه اینکه در خانواده ما یک فوج (!) متولد سی ام شهریور داریم که تاریخ های تولدشان یک روز دیگر هست ... مثلا چند روز پیش که برای برادرزاده ام که 25 شهریور است در خانه ما تولدی برپا شد و آن دیگر برادرزاده که از تهران آمده بود برای من و بابایش هم کادویی داد از بابت شهریوری بودنمان !!! و اممما ما یک ثبت وقایع خاصی هم داشته ایم که حالا دیگر از مد افتاده است !! زمان تولد هر شخص را با رویدادی مصادف می کردند... در تولد من ذکر شده است که وقتی شفتالوها رسیده بودند (!) بدنیا آمده ام ... شاید بنظرتان عجیب باشد ولی من وقتی شفتالو می بینم یاد تولدم می افتم و اعتبار شفتالو هم به همین دلیل پیش من بالاست !!

 

===


چند روز پیش یکی از دوستان قدیمی را بدلیل کرونا از دست دادم ... سابقه ی بالای بیست سال در دوستی های من چیز کمی نیست !! هر چند در چند سال اخیر بدلایلی رابطه مان قطع شده بود !! من عادتی دارم که قطع شدن رابطه را به روزگار قبل از آن ربط نمی دهم و بقول یکی از دوستان که گفته بود : " پشت سر دوستان زنده ی ( در حال ارتباط !) این ( من ) حرف زدن و حتی بد گفتن بسیا رراحت تر و کم دردسر تر از حرف زدن پشت سر دوستان مرده اش ( قطع رابطه ای ! )هست !! "

 

خلاصه اینکه خبر رسید که فلانی فوت شده است ... آنهم بعد از 15 روز بستری شدن و مقاومت شدید و دردناک ...

 

قرار بود یک مراسمی بگیرند از نوع رعایت همه پروتکل ها (!) ولی خبر رسید که تمام اهل خانواده درجه یک و دو (!) کرونایی هستند و مراسم لغو شد ... یک گروه واتساپی گذاشتند برای عرض تسلیت دوستان و آشنایان و من تقریبا همه ی پستهایی که می گذاشتند را می خواندم ... بغیر از دوستان محترمی که آمدند و یک سطر تسلیت نوشتند (!) برخی هم بودند از نزدیکان فامیل و بستگان (!) که زیاد شلوغ کرده بودند (!) و آنها کسانی بودند که در زمان حیاتش و وقتی به مشکل برخورده بود ، با وجود امکان و استطاعت مالی (!) یک قدم پا پیش نگذاشته بودند !!! درست است که در 5 سال گذشته رابطه مان بنوعی قطع بود ولی از خیلی ها بیشتر احساس صاحب عزا بودن می کردم  ...

 

نظرات 2 + ارسال نظر
ترانه سه‌شنبه 30 شهریور 1400 ساعت 06:06 http://taraaaneh.blogsky.com

تسلیت میگم درگذشت دوستتون رو.
فکر میکنم توی فیس بوک میتونین طوری تنظیم کنین که خودش به موقع برای دوستاتون تبریک تولد بفرسته

سلام
ممنون ...
برنامه هایی که یادآوری می کنند وجود دارذند ، یک برنامه مخصوص برای دفتر تلفن روی موبایل منظورم بود ... کمی تنبلی را جدی بگیرید ، لطفا !!

محمدرضا سه‌شنبه 30 شهریور 1400 ساعت 09:02

سلام
این جناب نوکر بزرگ آهنگر دادگر (برگردان واژه عربی غلامعلی حدادعادل به فارسی در فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی ) اگر آمدنش به تبریز هیچ خیریتی هم برای این دیار نداشت حداقل چند نفررا خرکیف کرد .

سلام
بهرحال هر کسی از همانند خود نفع می برد ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد