یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

ددر دوستانه !!

 

دیروز بعد از ظهر با دوستی قرار قدم زنی داشتیم ... البته بعد از ظهر تبدیل به قرار عصر شد و باتفاق هم رفتیم فاز دو شاهگلی که منطقه وسیع و مناسب برای قدم زنی و احیانا شبیه کوهروی هست !!

   

 

دوستی ما تقریبا از حوالی سال 68 و زمان سربازی شروع شده است ... بعدها هم ادامه یافت و به هم نزدیکتر شدیم و بعدها ازدواج کرد و من رابطه ام را داشتم و حالا هم که دارم !! ما گاهی وقت ها منطق جاری در جامعه را به هم می ریزیم ؛ منطق هایی که برای ارتباطات تاریخ مصرف تعریف می کنند و محدوده ها را تعریف می کنند !! و برای این کار مطمئنا هر دو طرف باید مواظب ارتباط باشند !!

 

قدم زنان راه افتادیم و حرف زنان ادامه دادیم ... دوست من این روزها پست بلند بالایی دارد و معاون یکی از نواحی آموزش پرورش هست !! حضور در هر سطحی از کار ، اطلاعات خاص خودش رادارد ... مطمئنا کارمند جماعت در هر سطحی فکر میکند که خیلی می داند ولی با بالا رفتن هر رده کاری ، درگیری ها متفاوت شده و فرد با آمارهای متفاوتی روبرو می شود !! روزگاری بود که در کارخانه برخی از کارگرها که باهم شوخی داشتیم می گفتند که فردا تو هم مثل ما ، با قانون سخت و زیان آور بازنشسته خواهی شد (!) چگونه این نان را خواهی خورد (!) تو که دست به سیاه و سفید نمی زنی (!؟) می گفتم  اتفاقا سخت و زیان آور شامل حال من می شود !! شما با بیل کار میکنید و اگر زمین سخت باشد فوقش با پایتان فشاری به بیل وارد می کنید و کارتان راه می افتد !! من توی جلسات با مغزهای خرابی روبرو هستم که بیل منطق اصلا توی آنها نمی رود !! و بحث کردن با یک تعداد احمق که با کمک فک و فامیل بالا آمده اند !! و یا تعدادی از مدیران که آمارهایی دارند که باعث می شود خودشان را به حماقت بزنند و قیافه حق به جانب بگیرند (!) کار خیلی سخت و زیان آوری هست !!!

 

توی مسیر یک بحثی پیش آمد و من دو نفر از نماینده ای مجلس ، از شهر خودمان را گذاشتم روی میز محک و یکی را محکم کوبیدم !! دوستم ابتدا از طرحی صحبت می کرد که زمان ادامه تحصیل در دکترا ، در ترکیه ، به محیط زیست داده بود و بعدها جناب سفیر ایران در ترکیه ، آن را به نام یک طرحی که یک اتریشی داده (!) و البته به نفع خودش (!) به بالا ارسال کرده بود و بعد از پیگیری به استادی در شریف ارجاع داده بودند و او هم گفته بود مگر شما دو ماه پیش در دانشگاه شریف برای دفاع از آن طرح نیامده بودید و خلاصه اینکه دیده بود که هم طرح را دزدیده اند و هم خودش را دزدیده اند (!) و یکی را به نام او فرستاده اند برای دفاع از طرح !! به دکتر کلانتری هم گفته بود و ایشان فرموده بوند که طرح شما در همان ابتدا رد شده بود !!؟ و بعد از ردشدن چرا برای دفاع رفته بود دانشگاه شریف را باید از آدمهای شریف می پرسید !!


و  ادامه داد که مورد را برای همان دو نفر نماینده توضیح دادم !! یکی نشست و دو ساعت با من حرف زد و از من خواست نامه بنویسم برایش تا بصورت مکتوب پیگیر شود !! و دومی نه تنها عین ماست رفتار کرد بلکه خودش می خواست در مورد طرحی که نمی دانست چی بود (!) حکم صادر بکند به نفع همان طرح دزد و ادعا داشت که باید طرح را ثبت می کردم !!! و اتفاقا همان نماینده ای بود که من ابتدا او را کوبیده بودم !!! خدا عمر طولانی اش بدهد تا روزی اصلاح شود و از زندگی لذت ببرد ، هرچند فعلا سرش از بابت عدم احراز صلاحیت اش برای رئیس جمهور شدن ، خیلی داغ است !!!! و نه تنها دیگر به وظایف نمایندگی اش نمی رسد بلکه برای خانه هم نان نمی خرد !!؟؟

 

و بعد یکی دو مورد از مسایلی که در حوزه مدیریتی اش با آنها سر و کار دارد تعریف کرد که خیلی جالب بودند و نشان می داد موارد خیلی زیادی هستند که در جامعه با آنها باید برخورد کرد !! و کسانی که ندانسته خود را نخود هر آش می کنند بعدا می فهمند اصلا برای موارد غیرمتعارف برنامه نداشتند و اگر بالا نمی آمدند بیشتر به نفعشان بود !!

 

قدم زنی مان دو ساعت طول کشید ولی برای چند ساعت اضافی هم حرف داشتیم که موکول کردیم به وقت مناسب دیگری ...


 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد