یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

خواب فرازمینی !!

 

وقتی کلمه ی فرازمینی را می خوانید به چه چیزی فکر می کنید !؟ بشقاب پرنده ها و آدمهایی که هالیوود ساخته و سعی کرده تا کمی متمایز باشند ؛ مثلا یک چشم داشته باشند و اندام آنها زیادی باریک و کشیده باشد و کله ی گنده و ناهمگومی با بدنشان داشته باشند !!

   

من دیشب یک خواب خیلی عجیب دیدم که تاکنون سابقه نداشت ... خوابهای عجیب قسمتی از زندگی من می باشند و اینهمه عجیب بودن این خواب یک چیز دیگر بود و باید جستجو بکنم ببینم خاستگاهش چی بوده و چه نشانه ای می تواند داشته باشد !!

 

دیشب توی خواب ، من در یک مرکز پرتاب موشک به فضا بودم و از قرار معلوم این مرکز در قلب یکی از این اقیانوس ها قرار داشت و تقریبا از همه رقم آدمی هم آنجا حضور داشتند ... ازدحام هم خیلی بالا بود و معلوم نبود نمایشگاه موشک پرانی بود یا واقعا سایت پرتاب موشک بود !! کمی بعد رفتم و از پنجره بیرون را نگاه کردم و چشمتان روز بد نبیند ، انگار پایانه مسافربری خزانه تهران بود !! مثل این تعاونی های اتوبوسرانی ، با فاصله های منظمی ، ایستگاههای پرتاب موشک بود و مردم سوار می شدند و به آسمان پرتاب می شدند !!

 

کمی بعد یکی که دنبالم می گشت ، مرا پای پنجره دید و گفت : " کجا رفته ای !؟  با این ازدحام اگر پرتابمان را از دست بدهیم !! ( دقت کنید که گفت پرتابمان ! ) باید چند روز معطل شویم برای نوبت بعدی ؛ مخصوصا که این مسیر واقعا خیلی شلوغ هست !! "

سعی می کردم قیافه اش را بشناسم ولی چیزی بیادم نمی آید ولی صدایش بدجوری آشنا بود !! گفتم : " مگر قرار است کجا برویم !؟ "

گفت : " آن روز توی تلفن به تو گفتم دیگر ... می رویم کره ماه !! "

با تعجب گفتم : " خب ... ادامه بده ، من چیزی از حرفهایمان یادم نمانده است !! برای چه می رویم به کره ماه !؟!؟ "

سرش را تکان داد و گفت : بیا برویم بقیه را توی موشک تعریف می کنم ... زود باش !! "

 

کمی بعد پای موشک بودیم !! انگار واقعی بود چون یک نردبان دکل مانندی هم پایش نگهداشته بودند و مردم به نوبت بالا می رفتند و سوار می شدند و بعد در بسته می شد و پله برقی می آمد پائین تر و مقابل در پائین تر !! به همراهم گفتم : " حتما صندلی ما چسبیده به موتور موشک هست !! ما اتوبوس هم که سوار می شدیم ته ماشین جا می دادند و دلخوشیمان این بود که به آنجا لژ می گفتند !! حالا کنار موتور مهم نیست ، حداقل کنار پنجره باشد تا چند تا عکس از زمین بگیرم !! " چند نفر داشتند به ما چپ چپ نگاه می کردند !! لابد آنها هر هفته چند بار مریخ و مشتری می رفتند و ما ندید بدید دیده می شدیم !!!!

 

سوار کابین شدیم و محفظه ی ما خودش کابین کابین بود و هر کابین دو نفری بود !! تقریبا همه چیز هم داشت ... یک چیز یادم رفت بنویسم ، کارت پرواز را که دادیم نفری یک کلاه فضانوردی دادند که بگذاریم روی سرمان !! وقتی نشستیم یک مهماندار آمد که شیلنگ های کلاهمان را وصل کرد ... وقت نکردم با دقت نگاهش کنم ، نوبت بعدی که می آمد تا چای یا قهوه سفارش بدهیم کمی برایش وقت می گذاشتم !!

 

هنوز بلند نشده بودیم که من دوباره پرسیدم :" خب ... برای چه کاری باید برویم کره ماه !!"

گفت : " آنجا یک کوه دارد که باید برویم و آنجا را صعود بکنیم و من یک پرچم از یک شرکت گرفته ام که بالای آنجا نصب می کنیم و هم کلی پول به ما می دهند و سفرمان هم که رایگان شد !!؟ خبر داری هزینه های سفر به ماه چقدر هست !؟ "

گفتم : " من از کجا بدانم !؟ ضمنا اینهمه توی دنیا کوهنورد هست ، ما برای این کار انتخاب شده ایم !! دیگه اینکه مگر ارتفاعش چقدر هست !؟ "

گفت : " سرعت عمل خیلی مهم هست !! و فعلا کسی نتوانسته فتح بکند !! ارتفاع هم حدود 110 متر تخمین زده اند!!؟؟ "

فکر کردم دارم اشتباه می شنوم ، 110 متر !! پرسیدم :" مطمئنی که 110 متر هست ، شاید دیواره هست !؟ "

گفت : " خیر ... دیواره نیست ... شاید هم چند متری کمتر باشد !! تازه شیب آن بیشتر از 45درجه نیست !! فقط چون آنجا جاذبه نیست !! راه رفتن خیلی سخت هست و باید با طناب و رول کوبی و میخ و ... برویم !!! "

 

یک لحظه چشمانم را بستم و داشتم تخیل میکردم که چگونه می شود موقع راه رفتن از یک شیب 45درجه ، آنهم با جاذه کره ماه !! کله پا شد که ناگهان چیزی روی سرم افتاد و بیدار شدم ... نوراخانیم بود !! چند لحظه از بیداریم گذشته بود و من هنوز دنبال کلاه فضانوردیم می گشتم ... آخه گفته بودند اینها شخصی هستند و برای خودمان می باشد !!

 

پ ن 1 :

بنظرتان توی تعبیر خواب " ابن سیرین " چیزی در مورد این خواب می شود پیدا کرد !؟!؟

پ ن 2 :

لطفا اگر به ماه نرفته اید !! و موشک سوار نشده اید !! دست به تاویل و تعبیر خوابمان نزنید و بگذارید با درد خودمان خوش باشیم !!!

 

نظرات 2 + ارسال نظر
محمدرضا چهارشنبه 27 مرداد 1400 ساعت 18:53

سلام
خوابتان را تعبیر نمی کنم .ولی حدس میزنم شاید فیلم این هواپیمای افغانستانی که چندین نفر از آن درحال پرواز آویزان بودند و چندتایشان هم از آسمان سقوط کردند را خیلی تماشا کرده باشید .

سلام
خوشبختانه در اینستا زیاد نمی چرخم و از این فیلم ها دور هستم ... ضمنا مسافرهای ما که در صف موشک بودند یک چیز دیگر بودند ...

علی دوشنبه 1 شهریور 1400 ساعت 09:49

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد