یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

شانس من !؟

 

شاید همین پست قبلی بود که نوشتم پنجمین سال از دوران بازنشستگی را با گوشی جدید دارم شروع می کنم !! من به خیلی چیزها اعتقاد دارم و برای همین به خیلی چیزها حساسیت نشان نمی دهم !!

  

 

خلاصه اینکه روز دوم که آمدم گوشی را بزنم به شارژ ؛ آنهم از نوع فست شارژ !! ، اتصال اصلا برقرار نشد و شارژر عمل نکرد !! توی خانه هم همه رقم وسایل پیدا می شود ولی اولین سامسونگی بود که وارد زندگی ام شده بود و برای همین از متعلقات سامسونگ در بساطم نبود !! فردای آن روز خبر دادم به دوستم و در کمال تعجب آمد و گوشی را دادم تا ببرد نمایندگی تا ببیند چه مرگش هست !! البته یک بار هم به من گفت : " از شانس بد تو !! " و من زود جواب دادم که شانس من اصلا هم بد نیست و خیلی هم راضی هستم !!

 

خلاصه اینکه گوشی نو رفت نمایندگی و قسمت شارژش مشکل داشت و حل شد و برگشت (!) قابل توجه کسانی که فکر می کنند اشکال و عیب فقط در تولیدات وطنی هست !! و مرغ همسایه غاز است !!؟ اینهم از سامسونگ و کره جنوبی که عین بچه درسخوان همسایه (!) هی می زنند توی سر ما که ببینید به کجا رسیده !؟!؟ بگذریم ...

 

گوشی را آورده و تقدیم بانو کردم تا ایشان استفاده بکنند !! برای من که همیشه گوشی به دست هستم کمی بزرگ بود و البته دستگاه نو که بیاید خانه ، برازنده ی بانوست که استفاده بکند !! بانو هم بلافاصله گوشی خودش را کادو پیچ کرد و داد مادرم که از آن استفاده بکند و عکس نوه هایش را به راحتی در دسترس داشته باشد !! دیروز هر دو گوشی را برده بودم تا گلس محافظ بیاندازند !! وقتی داشت روی گوشی جدید گلس می انداخت بغلش را نشان داد و گفت : " این گوشی یا باز شده و خوب بسته نشده است !؟ و یا اینکه باطری اش ایراد دارد و پف کرده و احتمالا از عدم استفاده در درازمدت بوده باشد !! شاید هم ایراد داشته و کسی که به شما داده (!) آن را به شما انداخته است (!؟) " این قسمت حرفش اصلا به مذاقم خوش نیامد !! ولی احتیاط حکم می کرد که بررسی شود و در صورت ایراد باطری می توانست روی صفحه ی اصلی ایراد وارد بکند !!!!

 

امروز دوباره تماس گرفتم و بعد از خوش و بش گفتم : " و اممما در ادامه داستان گوشی !! " و مورد را توضیح دادم و قرار شد دوستم بیاید و گوشی را بگیرد و ببرد نمایندگی ببیند وقتی داشتند همه چیز گوشی را تائید می کردند (!) این مورد را ندیده اند !!؟؟ وقتی داشتم گوشی را می دادم دوباره خاطر نشان شد که : " از شانس بد تو !! " و من دوباره مقابلش ایستادم که ربطی به شانس من ندارد و من از شانسم راضی هستم !!

 

شما رابطه تان با شانس تان چطور است !؟

 

نظرات 2 + ارسال نظر
الهام یکشنبه 6 تیر 1400 ساعت 14:51

سلام
شانسِ من هم خوب نیست به این معنا که اتفاقاتی از این دست زیاد برایم رخ می دهد اما من راضی ام چون پشتِ هر شانسی داستانی هست که مزه ی تلخِ شانسِ بد را معتدل می کند. کمترین اش این است که آدمیزاد یادش بماند قرار نیست همیشه همه چیز کامل و بی نقص به دستش برسد. هر نعمتی رنجی هم با خود دارد.

سلام
لذت رویداد غیرمنتظره که شادی بهمراه داشته باشد غیر قابل انکار هست ولی آدمهای خوش شانس عموما تنبل و زودرنج تشریف دارند !! اتفاقات بظاهر بدشانسانه (!) غالبا آموزشی خوب بهمراه دارد

نگین سه‌شنبه 8 تیر 1400 ساعت 23:06 http://www.parisima.blogfa.com

سلام

مطلب شما رو خوندم و اومدم بنویسم اتفاقاً من آدم خوش شانسی هستم که جوابتون به کامنت الهام بانو رو خوندم!

ولی بهرحال معتقدم من آدم خوش شانسی هستم اما بخدا نه زود رنج هستم نه تنبل

سلام
و خدا را شکر که ما هم گمانمان این است که خوش شانس هستید که می توانید از زندگی لذت ببرید !! چون قسمتی از اتفاقات زندگی واقعا دست ما نیست !!
با بالا رفتن سالهای عمر ( ایشالا شما در سالهای بعد این را تجربه خواهید کرد ! ) زودرنجی بصورت طبیعی پررنگ می شود ولی در عنفوان جوانی بنظرم یک مشکل روانی می باشد !؟!؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد