یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

خواب جدید !!

 

من هیچ شبی نیست که خواب نبینم ولی فرصت یادداشت کردن آنها را ندارم و یکی هم اینکه دوست ندارم خواب هایم که تقریبا از همه رقم هستند را بنابه ملاحظاتی سانسور بکنم !! و برای همین اکثرا خواب های سیاسی - الهی برای نوشتن می مانند !!

   

من ندیدم ولی تعریف می کنند که تی وی برنامه ای داشته برای کسانی که به کما رفته اند و برگشته اند و آن را با مردن و زنده شدن عوضی گرفته اند !! و تقریبا تمام شرکت کنندگان از اولیاءالله بودند و غالبا بخاطر سر سوزن گناهی که داشتند متنبه شده اند !!! بنظر من و طبق توصیفاتی که شنیده ام (!) باید این افراد را ، دولت ، بعنوان شهید زنده حساب بکند !!

 

تقریبا زندگی درون مغزی من (!) دارای چند فولدر جداگانه هست که آنها هم حاوی فایل های زیر مجموعه خودشان هستند !! و غالبا بصورت مجزا بالا می آیند ولی گاهی هم می شود که اطلاعات این فایل ها در خواب های مشترک هم باهم بازی می کنند !! یکی از این کاراکترهای شخصیتی من (!) یک کهنه کماندو هست که حدود سی سال در ذهن من رشد داشته و نقش آفرینی می کند و دست به اسلحه اش هم خیلی خوب است و اگر از مغز من بیرون بیاید ، در عرض چند روز ، روی چنگیزخان و آتیلا و تیمور و ... را سفید می کند !! این کماندوخان (!) به مرور زمان پیشرفت های زیادی داشته و یک سلاح ویژه دارد که زیاد نباید توضیح بدهم ، چون دنیا منتظر سوژه ذهنی هست تا زود آن را تبدیل به عینی بکند !!

 

خلاصه اینکه دیشب من رفته بودم اطراف رود ارس برای گشت و گذار و بانو برده بود تا نوراخانیم را کمی بگرداند که سه فقره جنگنده با سرو صدای زیادی آمدند و از بالای سر ما رد شدند !! دقیقا در جای ناجور مرز بودیم و چنین رفتاری خیلی متخاصمانه تلقی می شد !! اگر فکر کردید که من با یک سلاح کمری سه فقره جنگنده را سرنگون کردم و این فقط در خواب می تواند اتفاق بیافتد ، معلوم هست زیاد فیلم هندی می بینید !! خلاصه اینکه این سه فروند سرنگون شدند؛ بواسطه ی دعای خیر من !! و بعد که به خانه رسیدیم تازه کار خبرگزاری ها شروع شده بود و آذربایجان از ایران خواسته بود تحقیقاتی در این رابطه صورت بدهد!؟ و از قرار جنگنده ها مال ترکیه بودند و آنجا چه می کردند جای سوال داشت !؟ و فرانسه گیر داده بود به ترکیه در رابطه با حضور جنگنده هایش در مرز ارمنستان و آذربایجان (!) و جالبتر اینکه ارمنستان سرنگونی این سه جنگنده را کار خودش دانسته و جشن گرفته بود !! از طرفی هم گزارش هایی از کمی بالاتر و از ماهواره های نظامی روسیه و آمریکا وجود داشتند که آنها این کشورها و جنگنده ها را بیخیال بودند و دنبال محل و تجهیزاتی بودند که بتواند سه جنگنده را همزمان سرنگون بکند و کم کم اتاق مشترک روسیه و آمریکا تشکیل شده بود و تمام منطقه را داشتند با دوربین هایی که هر لحظه عکس می گرفتند بازبینی می کردند !! و از بالا ماشین ما را کاملا شناسایی کرده بودند ولی مشکلی که داشتند این بود که من از خواب بیدار شدم !!! و همه شان توی خماری ماندند ...

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد