یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

زندگی از نمای نزدیک ...

 

امروز نورا خانیم را برده بودم پارک ... پارک نزدیک خانه ی ما شرقی ترین قسمت شاهگلی هست و پارکی ست برای بچه های اوتیسم !! که نه تنها بچه ها که اغلب بزرگترها از آن استفاده می کنند !!

  

 

یک بار من توی راه ایستادم و روی پله ی یکی از خانه ها ، بند کفشهایم را بستم ، حالا نوراخانیم از جلوی هر خانه ای رد می شود ، خم می شود و مثلا کفش هایش را می بندد !!


 

توی قسمت بازی های کودکان ، بهمراه تنی چند از والدین مشغول بودیم ، اتفاقا امروز فضا خیلی مردانه بود و انگار نوبت آقاها بود که بچه ها را بیاورند پارک !! دو تا از بچه ها داشتند سر هم داد می زدند و پدرها داشتند نگاه می کردند !! من کنارشان ایستاده بودم ، گفتم : " بروم ببینم دردشان چیه !؟ " یکی از پدرها گفت : " ولشان کن !! حق با هیچکدامشان نیست ! " فکر کردم که باهم آمده اند ولی کمی بعد دیدم باهم نیستند !! حالا اگر مامان هایشان آمده بودند قضاوت کمی فرق می کرد !!

 

و بعد رفتیم کمی قدم بزنیم ... نورا خانیم با مورچه ها و گل ها حرف می زد !!

 


و کمی بعد رسیدیم به یک سوژه ی سیاسی !! یک صندلی تقریبا خیلی بزرگ که نوراخانیم را گذاشتم بالای آن و چند تا عکس گرفتم !!

 


بیشتر شبیه صندلی های ریاست بود و مدیران غالبا کوتوله !! البته صندلی ریاست یک خاصیتی دارد و آن اینکه به نسبت کسی که رویش می نشیند (!) کوچک می شود !!!! و این توهم برای کسی که نشسته پیش می آید که با نشستن روی آن بزرگ شده است !!

 

نظرات 2 + ارسال نظر
الهام چهارشنبه 29 اردیبهشت 1400 ساعت 11:52

سلام
اول صبحی این پست رو خوندم و خیلی سرحال شدم. چقدر معاشرت با دختر شما می تونه جذاب و حال خوب کن باشه.. در پناه خدا باشید

سلام
لطف خدا همیشه شامل حال ما بوده و انشاءالله شامل شما هم باشد

نگین پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1400 ساعت 18:33 http://www.parisima.blogfa.com

سلام

ای جانم همشهری کوچولو نورا خانیم گل

همسرجان رو صدا زدم گفتم بیا همشهری منو ببین! اومد نگاه کرد گفت خدا حفظش کنه چند سالشه؟ راستش میدونستم دلما خانیم اسفند ماهیه ولی بین سال 96 و 97 شک داشتم!(پیری و هزار عیب شرعی!!) این شد که گفتم یه لحظه صبر کن! بعد به آرشیو مراجعه و دیدم که سال 97 بوده فلذا گفتم دو سال و اندی!!
خدا حفظش کنه و به پاش خوشی کنید الهی ..


+یادش بخیر قدیما از این مدل صندلی ها چندین عدد تو خونه پدربزرگم بود ..

راستی من هرچی یادمه میز نماد ریاست بوده هاااااااا
(این هااااااا همیشه منو یاد همطاف بانو میندازه)!!

سلام
شما لطف دارید ...ممنون
میزهای زیاد یوجود دارد ولی چون رسانه های خوب و بد نان شان از میز ریاستمی آید (!) آن را بیشتر توی چشم مردم می کنند... و الا میز ناهارخوری کِی نماد ریاست بوده (!؟) میز خدمت هست (!!)
میز باعث میشه آدم های ریز ، درشت دیده شوند ... این مورد در میز ناهارخوری هم صدق میکند !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد