یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

خط جدید !!

 

اشتباه نکنید ، زندگی بر مدار همان سه خط کذایی می چرخد (!) فرقش این است که این روزها سیاست های کشورداری همش از نوع خط سوم است و چشم انداز آینده ، واضح و معلوم نیست !!

   

منظور من از خط جدید یک خط جدید اتوسرانی است که دیشب در خواب سراغم آمده بود !! رفته بودم پیش یک آشنا تا برای یکی کار پیدا بکنم و آن یک نفر نمی دانم کجای خوابم گم شد و خلاصه اینکه کاری که برای او می خواستم را دادند به من !! آنهم چه کاری !؟ یک اتوبوس مدل جدید داده بودند که بیشتر حالت آزمایشی داشت و قرار بود در یکی از خطوط بصورت ویژه فعالیت بکنم و در طول مسیر فقط سه توقف داشتیم و بنوعی سریع السیر محسوب می شد و قیمتش هم دو برابر نرخ فعلی بود !! اسم طرح هم بود خدمت ویژه و توی خواب داشتم دعوا می کردم که این کجایش خدمت ویژه هست !؟ این خدمت در راستای افزایش درآمد شهرداری است !!

 

خلاصه اینکه انگار اتوبوس خودش راه می رفت و من مدیر داخلی اش بودم !؟ چون اگر توی خواب هم پشت فرمان بنشینم بلافاصله از خواب بیدار می شوم !!؟؟ کار من سر و کله زدن با مسافران بود ؛ آنهم سر قیمت و اینکه اغلب کارت نداشتند و پول می دادند !! و کمی بعدتر با راننده های دیگر هم مشکل پیدا کرده بودم !؟ مردم همیشه در صحنه و اغلب شاکی (!) هم از گرانی خدمات شاکی بودند (!) و هم اینکه سایر اتوبوس ها را سوار نمی شدند و برای سوار شدن به این اتوبوس گاه یکی دو ایستگاه پیاده می آمدند تا سوار بشوند (!!) این مردم درست نمی شوند ؛ حتی در خواب !! عصر که کارم تعطیل شده بود حساب و کتاب کردم و دیدم کارکردم خیلی شده است !!


 ===

 

ثبت نام کاندیداهای ریاست جمهوری هم یکی دیگر از جلوه های زندگی کمدی مردم کشور من می باشد !! انواعی از افراد خود را برای ریاست جمهوری واجد شرایط می دانند !! و البته اگر قرار باشد بفراخور حال ، کشور گردانده بشود ؛ حسن که سهل است ، عمه اش هم می تواند رئیس جمهور بشود (!؟) البته عمه که جزو رجال نیست (!!) ولی ما یک راضیه خانوم داشتیم که خدایش رحمت بکند ؛ قبلا داستانش را نوشته بودم !! فکر نکنم توی کابینه تدبیر یک مرد، در قواره ی آن زن وجود داشته باشد !؟!؟

 

نظرات 1 + ارسال نظر
نگین پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1400 ساعت 18:20 http://www.parisima.blogfa.com

سلام

اولاً که آللاه برکت ورسین (خوب نوشته بودین کارکرد شما خیلی بوده!!) دوماً که داستان راضیه خانوم رو یا نخوندم یا خوندم اما حافظه یاری نمیکنه که ماجرای ایشون چی بوده .. سوم اینکه پاراگراف اخر منو یاد این سروده قدیمیم انداخت که احتمالا خونده باشین در آرشیو وبلاگم ..

http://parisima.blogfa.com/post/342

سلام
لطف کرده بودید و دوباره رفتم و آن شعر را خواندم ... زن های قدیم ( حداقل قبل از دهه شصت معروف ! ) همه زن های قوی و با اراده ای بودند... حالا اغلب قوی هستند و اراده ای که آنها را به هدفی برساند ندارند ؛ البته همیشه استثنا وجود دارد !! قدیم ها استثنا در اینطرف داستان بود (!) حالا در آن طرف داستان هست (!)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد