یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

یک نیم دور اردیبهشتی !

 

حوالی ظهر بود و موقع خواب نوراخانیم بود ، باتفاق رفتیم نیم دوری زدیم تا نوراخانیم راحتتر و بی اذیت تر بخوابد !! یک تماشایی هم ما کرده باشیم ...

  

 

مسیرمان باید جوری می بود که به تله ی پلیس نمی افتادیم !! برای همین رفتیم جاده باسمنج - لیقوان !! می دانستیم که شلوغ خواهد بود ولی باندازه ی تماشا از ماشین رفته بودیم !! دو طرف جاده پر بود از انواع ماشین ها و جمعیت بسیار زیادی که در منطقه بودند !! مسیر را ادامه دادیم و از روستاهای هروی - بیرق - لیقوان رد شده و تا اسپره خون ( سفیده خوان ) ادامه مسیر دادیم ... آسمان هم بصورت عصبی ابری بود و احتمال باران بود ، حالا مردم چرا با دیدن آنهمه ابر (!) فارغ از هر پیش بینی رفته بودند و درست کنار رودخانه نشسته بودند ، بماند !! هر بار از این مسیر عبور بکنم ، زیر لب شعر معروف سهراب را زمزمه می کنم که آب را گل نکنیم ...

 

ورودی اسپره خون توقفی کردیم و خواستم عکسی بگیرم که باران شروع شد ، البته نم نم باران !! نور کافی نبود ولی برای یک عکس همینجوری (!) ، نور زیادی لازم نبود !!



عکسی گرفته و دور زدیم و برگشتیم ... تقریبا تمام مسیر رفت و برگشت را نوراخانیم خواب بود و موقع رسیدن به خانه بیدار شد !!

 

نظرات 1 + ارسال نظر
نگین پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1400 ساعت 18:14 http://www.parisima.blogfa.com

سلام

چه نیم دور مفرّحی!
یادم به شاپسر افتاد که وقتی کوچیک بود خیلی نا آروم بود و باید میبردیم تو ماشین کلی دور میزدیم تا بخوابه!

واسمش هنوزم به خیارهای قلمی و کشیده معروفه؟

سلام
ازدحام و جمعیت زیاد که این روزهادر همه جا بوفور دیده می شود نمی گذارد داستان مفرح بودن خوب بالا بیاید !!
واسمیش ( باسمنج ) حالا چند برابر شده است و به هماناندازه خبری از معروفیت قدیمی اش نمانده است !! حالا همه جای واسمیش را برای ویلا سازی فروخته اند ... خیار باسمنج زمانی شهرت خاصی داشت و البته تکنولوژی فرآوری خیارشور شهرتی بیشتر ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد