یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

دنیای ناچاری !!

 

دقت کرده آید که برخی ها چقدر عضو حزب باد هستند !! و دوست دارند همیشه خودشان را به موضوعات روز گره بزنند ، یکیش همین موضوع مرگ مارادونای آرژانتینی  !!

 

از قرار معلوم دیروز فوت کرد و چون همیشه پشت سر کارهایش یک دنیا حرف بود ( یک چیزی مثل ترامپ و البته در دنیاهایی متفاوت !) مردم صبر کردند تا فدراسیون فوتبال آرژانتین خبر مرگش را رسماً اعلام بکند و بعد سیاهپوش شدند ...


یکی از دوستان همه فن حریف (!) نوشته بود : « من فوتبالی نیستم ولی نمی توانم مرگ مارادونا را باور بکنم !! » البته فوتبالی ها هم نظراتی داشتند که مانند یک آئینه خودشان را نشان می داد ... علی دایی انگار خبر را یهوئی شنیده بود و دوست نداشت از قافله عقب بیافتد و نوشته بود: « نوستالوژی دوران کودکی مان رفت !!!»  شاید نمی داند نوستالوژی یعنی چه ؟! و شاید خبر ندارد که دوران طلایی فوتبال مارادونا هم عصر با نوجوانی و جوانی او بود !!! مارادونا دیر آمد و زود رفت ... سعی کردند از او اسطوره بسازند ولی تلاش بیهوده ای بود ؛ وقتی او بدنیا می آمد کسانی ماند اوزه بیو و پله و ... کفش های پر افتخار شان را آویختند و زمین را بوسیدند و باندازه ی عمری که مارادونا با تلاطم و ناهنجاری های متفاوت و زیاد گذراند ، در آرامش یک اسطوره سپری کردند و هنوز ابهت یک اسطوره را دارند ... 


مارادونا اسطوره ی آدمهای پراشتباه امروزی بود !!


===


بعد از یکی دو روز که تعطیلی را ملت و مسئولین ، شل گرفته بودند ... از دیروز داستان تعطیلی ها با شدت بالاتری دنبال شد و خیلی جاها رسماً تعطیل شدند ... البته دله دزدی و مخفی کاری ها ادامه داشت !!

 

برای کاری ، کمی چسب دو طرفه لازم داشتم ... وقتی قیمت ها در بازار یکسان نیستند ، مردم مجبور می شوند به صد جا سر بزنند !! چسب دو طرفه پنج متری را می دهند ۱۲هزار تومان و یک جای دیگر ۱۰ هزار تومان !! یک جایی هم هست که کمی نقش مرکزیت دارد و حلقه ی چسب دو طرفه ی بیست متری را که چهار ماه پیش داده بود سه هزار و پانصد ، می داد پنج هزار تومان !!! فاحش بودن اختلاف قیمت ها در بازار واقعا تاسف برانگیز است ؟! آنهم چگونه ، تلفنی تماس گرفته ام ، مرا هدایت کرده به جلوی پارکینگ پاساژ و بعد سفارشاتم را آورده و تحویل داده !! شرخرها از این کارها نمی کنند !!

 

مراکز و فروشگاه‌های زنجیره ای گرانتر از خرده فروشی ها ، می فروشند و همین امر باعث شده با وجود تبلیغات های گسترده ی چند هایپرمارکت بزرگ مثل کوروش و وین مارکت و ... سوپری کوچک سر کوچه سرپا بماند و شاید هم پر مشتری تر !! پوشک که در رفاه زده بود ۱۲۵هزار تومان ( و صد البته با تخفیف !!!) از سوپری سر کوچه گرفتم ۱۱۰هزار تومان !!

 

اینها را نوشتم تا بگویم حضور مردم در کوچه و بازار ، حتی برای خرید سیب زمینی هم یک ضرورت شده است و اگر دولت تدبیر داشت و نظارت داشت و بر بازار اشراف داشت ، مطمئنا می توانست مردم را همراه خود بکند ولی افسوس که مدیریت غلط و خطی و پر از حرف و ادعای دولت تدبیر و امید ، نشان داد که مدیران ارشد سازمان ها غالبا شریک دزد بودند !!


خرید لازم بودم و باید چند بسته کاغذ چسبدار تهیه می کردم برای یک کار چاپی ، اتیکت برای محموله های صادراتی ، برای یک مشتری که همیشه در دقیقه ی نود تکلیف کارش مشخص می شود و می آید سراغ من !! سری به منطقه کاغذ فروشان زدم ، همه جا بسته بود و دست خالی بر می گشتم که دیدم یکی از داخل مغازه بیرون را نگاه می کند ، تعجب کردم و کمی شوکه شدم ، دقیقا مثل مواجهه ی کودک با مجسمه های داخل تونل وحشت بود !!! درخواستم را گفتم و گفت : « برو سر کوچه تا بیاورم » انگار جنس قاچاق می فروخت ... کرکره را بالا داد و بیرون آمد و دوباره بست و بهمراه هم رفتیم تا با خیال راحت از انبار بدهد ... قیمت داده بود برای هر بسته ۹۵ هزار تومان ولی برایم از ۹۰ هزار تومان حساب کرد !! گفتم اشتباه که نکردی ؟! خندید و گفت قیمتی که داده بودم برای مغازه بود ، کاغذ های تو را از انبار می دهم و به قیمت انبار حساب کردم !!! و واقعا در سایه ی گرانی بی مورد (!؟) چقدر دست اصناف برای دست و دلبازی ، باز شده است !!!

 

===

 

این روزها سالگرد حادثه قطار تبریز - مشهد بود و بی کفایتی وزیر در پیگیری موضوع و بی لیاقتی نمایندگان مجلس در تحقیق روی موضوع و لابی گری دولت برای خلاص کردن وزیر مربوطه !!!

 

مطمئنا این چیزها هم در حافظه تاریخ می مانند !!

 

نظرات 1 + ارسال نظر
نگین شنبه 8 آذر 1399 ساعت 23:22 http://www.parisima.blogfa.com

سلام

رفتم سرچ کردم جناب دایی فقط هشت سال با مارادونا اختلاف سن دارن... مرسی اعتماد به نفس!!

پسرم میگفت تنها رهاورد این دو هفته تعطیلی، کمردرد مردمه، چون مجبورن بصورت دولا از کرکره های نیمه باز مغازه ها برن داخل!!

+این کاسب واقعاً حبیب الله بوده ها ...

سلام
دایی هستند دیگه ،!! فکر کرده وقتی یکی مشهور میشه سن اش هم بالا می رود !!؟؟

تازه این حبیب اله ها وقتی داخل می روند به یکی هم التماس میکنند تا پوزیشن قفل ها را درست کنند تا از بیرون باز دیده نشود ، پنجاه میلیون جریمه برای مغازه باز می نویسند !!
روی هم رفته کرونا برای هر کی که بد بوده برای ایرانی جماعت لطف مضاعف بوده !!؟؟ ما را 100 سال جلو انداخته است ، دولت بعدی اگر کمی عاقل باشد از دست خیلی از مدیریت های اوستا شاگردی و سنتی خلاص می شویم !! اینهمه کاسب خرده ریز که ناچارا همه هم دزد می شوند ، جمع می شوند و هر محله می افتد دست چند تا شاه دزد و اعصاب مردم راحت می شود از ترافیک ماشین و ترافیک قیمت ها !!
کاسب ها به شیطان درس می دهند !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد