یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

روی لبه ی تیغ !!

 

این روزها زندگی روی لبه ی تیغ ایستاده است ... اخبار ضد و نقیض چنان می نماید که اوضاع زیاد خوب نیست (!) مخصوصا که دولت در تدارک تعطیلی شهرهاست و این یعنی یک " فاجعه ی پیش بینی نشده !! " و یا روی هم رفته از نوع " دست کم گرفته شده !! "

  

 

اگر این روزها برخی سایتهای معلوم الحال زیاد روی لقب " اردک لنگ " برای ترامپ مانور می دهند !! آنهم برای کسی که تقلای بیخود می کند تا خود را نگهدارد و یا اگر می رود حرفی برای پشت سرش داشته باشد ( مثل همه ی شکست خورده های سیاسی !؟!) ، باید حواس همه ی معلوم الحال ها و نامعلوم الحال ها (!) باشد که یک نمونه کوچک از این " اردک لنگ " را ما در کشورمان داریم که نه نیازی به تقلا دارد و نه حرف کمی برای روزگار پیری و نوشتن کتاب خاطرات و خواه ناخواه روزگار مدیریت و تاریخ مصرف اش تمام شده است و رفتنی است (!) ولی دل پُری دارد از این جماعت و روزگار نامراد که دراوج قدرت برادرش را به زندان افکندند (!) و سهم ارثی که برای دخترش کنار دیوار دانشگاه چال کرده بود را مصادره کرده و به جیب حقوقی اش برگرداندند و حالا زخم خورده و ناراحت درتلاش است تا روزگاری بیافریند که بعد از او مردم نه حوصله داشته باشند و نه وقت (!) که پشت سر " عصر کلید " حرف بزنند !!!

 

تعطیلی دو هفته ای کلانشهرها و در کنار آنها چندین شهر کوچک و بزرگ (!) مطمئنا حادثه ی بزرگی خواهد بود که لطمات خیلی زیادی خواهد زد و از همین حالا دوران تعطیلی و دوران بعد  از تعطیلی را می توان عبور از عصری به عصری دیگر دانست !! شاید چیزی مثل عبور از عصر مفرغ به عصر آهن در نگاهی خوش بینانه(!) و یا در نگاهی ناامیدانه عبور از عصر یخبندان و جا گذاشتن خیلی چیزها در آنسوی این عبور ؛ مخصوصا طبقه مستضعف که از روزگار دکترین دولت رفسنجانی محکوم به فنا بود و تا حالا خودش را سرپا نگهداشته است !!!  برای کشوری که بحران های سیاسی زیادی را با هزینه کردن از جیب مردم پشت سر گذاشته است (!) و همه ی خوبی ها را به پای خود نوشته و مشکلات را به گردن دیگران انداخته است (!) وارد شدن در گود تعطیلی ها،  یک خودزنی (!)  اساسی خواهد بود !! و حتما راه حل های مدیریتی مناسبی وجود دارد که با روزگار ، وضعیت کسب و کار و معیشت مردم سازگارتر باشد !!

 

چند روزی هست که بانو به ورزش صبحگاهی رو کرده است و قرار است رژیم غذایی محدودی را اعمال نماید که به رژیم تخم مرغی معروف می باشد !! و از امروز باید هی تخم مرغ بخریم و بیاوریم خانه (!) بهرحال اگر در پیاده روی روزانه همراهیش نمی کنیم ، در خوردن تخم مرغ همراهیش خواهیم کرد !! فکر کنم هفته ای 4-3 کیلو تخم مرغ لازم داشته باشیم !!

 

یادش بخیر یک همکاری داشتیم که کم کم عرض اش از طول اش پیشی گرفته بود و بعد از کلی سفارش از طرف دوستان و همکاران رفته بود پیش یک متخصص تغذیه و یک رژیمی به او داده بودند از نوع موزی (!!) و بنده خدا هر روز در وعده های مختلف تعدادی موز می خورد و البته ادامه داد و نتیجه هم گرفت و وزن اش خیلی پائین آمد ...

 

دیروز بالاخره بعد از چند ماه تاخیر و تعلل ، پولی که قرار بود از بایت سهام بانک مهراقتصاد و از طریق بانک سپه واریز شود ، و به مشکل برخورده بود ، واریز شد !! دست گلشان درد نکند که با هزار دوز و کلک (!) روی بانک مهراقتصاد ، قیمت کارشناسی (!) گذاشته بودند و البته در سال 97 ، و وجه آن را در سال 99 واریز کردند !! در این بازه ی زمانی دوساله ، مطمئنا چیزی که خریده بودند حداقل ده برابر شده بود ... انشاالله که کل ذینفعان این معامله ی کثیف ، به کرونای غیرقابل علاج دچار بشوند !!!!

 

نظرات 1 + ارسال نظر
نگین دوشنبه 3 آذر 1399 ساعت 23:21 http://www.parisima.blogfa.com

سلام

اینکه در پیاده روی ایشون رو همراهی نمیکنید ولی در خوردن تخم مرغ همراهید، منو یاد این جوک انداخت که به طرف میگن ماه رمضون ها روزه میگیری؟ میگه نه بابا روزه چیه؟ میگن نماز چی؟ میخونی؟ میگه نه بابا اینا همش الکیه .. میگن پس لابد سحری هم میخوری دیگه؟ میگه نه بابا اونو میخورم، دیگه اینقدرا هم نامسلمون نیستم!!!!!!!

البته جسارت نشده باشه ها ..
جوک بود یادمان افتاد !!

سلام
به به ...
بقول شاعر : طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد / در دل دوست بهر حیله رهی باید کرد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد