یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

رونق اقتصادی با آموزش مجازی !!

 

این روزها بهانه ی کرونا باعث شده تا کار و فعالیت ها راه عوض کرده و از پنجره ای نو ادامه یابند ... دراین میان آموزش و پرورش معیوب و بهم ریخته و بی سر و سامان که به لطف غیرانتفاعی ها تا لبه پرتگاه رفته بود !! فرصتی دوباره یافت تا چند سالی هم بدون دست زدن به زیرساخت هایش ادامه حیات بدهد؛ البته از نوع ننگین اش !!

   

بهانه ی کرونا برای سالی که گذشت تعداد زیادی دانش اموز بیسواد با نمرات خیلی تاپ بجا گذاشت ... مدرسه ها و در راس آنها آموزش و پرورش نهایت ماست مالی را اعمال کردند تا هم امتیاز خودشان بالا دیده شود و هم دورنمایش خوشگل بشود ولی فکرنمی کردند که کرونا مهمان یکی دو هفته نیست و باید درازمدت رادرنظر می گرفتند !! و حالا آموزش و پرورش یک منبع درآمد خوب برای فعالان اقتصادی شده است و هرچه فعال بدطینت تر (!) درآمدش بیشتر (!) و آموزش و پرورش هم که مثل همیشه منفعل تر !!

 

دیروز مغازه دوستم بودم که در کار فروش عمده ی کفش می باشد ... طبق معمول همه در گله و شکایت هستند (!) ولی کفشی که خودشان تولید می کردند و البته با یک مارک خارجی و عمده اش با کلی سود می شد 50هزار تومان را حالا با خیال راحت به قیمت 130هزار تومان می فروشند و خریدارهای آنها هم اغلب مغازه های پایانه های مرزی هستند که آنها را بنام کفش خارجی به چند برابر قیمت می فروشند !! یعنی در هر کجای این کشور که بازارچه ی مرزی تشریف بردید و کفش خارجی خریدید مطمئن باشید که یا در تهران تولید شده اند یا در تبریز (!) فقط می ماند تیپ فروشنده و قسم اش که چقدر در شما تاثیر گذاشته باشد !!

 

دوستم یک نایلون روی میز داشت که بعدا معلوم شد یا فقره مودم خریده برای خانه تا در خانه به اینترنت متصل شوند و دخترش آموزش مجازی را در خانه دنبال بکند ... قیمت مودم را هشتصد و خرده ای اعلام کرد که احتمالا آن فروشنده هم یکی بود مثل خودش و از صنف کلاه دوزان!! و تازه بعد از خرید زنگ زده بود 2020 و گفته بودند که در منطقه ی شما امکان دادن خط اینترنت نیست !! رفته بود مخابرات و به روش آن اتاق و آن میز و ... رسیده بود به اتاق مدیر مخابرات منطقه که تعریف می کرد یک اتاق بزرگ بود که در دورترین نقطه آقای مدیر نشسته بود و هر کسی کار داشت می گفت که از همان دمِ در بگو و داخل نیا که کرونا وجود دارد !! دوستم از هفت خط های روزگار می باشد و اگر بداند کارش راه نمی افتد آن روی سکه را رو می کند !!! خلاصه اینکه آقای مدیر گفته بود به استانداری شکایت ببرید تا بودجه تعیین بکنند برای ارتقای مناطق !! فعلا شرایط مان بیشتر از این نیست !! و ادامه کارشان که به جاهای باریک کشیده بود در حوصله ی این پست نیست !!

 

یکی از مشتری ها هم می گفت امسال نه عیدمان خوب شد و نه زمان مدرسه !! برای فروشنده های کلاه بردار شب عید و شب مدرسه (!) بهترین فرصت برای فروش می باشد !! من به او پیشنهاد دادم که برود توی کار فروش دمپایی و کفش راحتی برای داخل منزل (!) چون بچه ها در خانه خواهند بود و باید به فکر انواع کفش های داخل خانه بود !!

 

یکی از آشناها بچه ی دوقلو دارد و هر دو باید مجازی بخوانند و البته در یک زمان (!) و باید در خانه دو فقره تبلت یا لب تاب استفاده بکنند ... علاوه بر چند میلیونی که برای ثبت نام در مدرسه داده اند باید چند برابر هم برای خرید ملزومات جیجیتالی مدرسه بدهند !!

 

واقعا مدیریت باتدبیر در کجای این معاملات ایستاده است !!؟؟

 

نظرات 1 + ارسال نظر
فایی شنبه 15 شهریور 1399 ساعت 00:59

بیچاره واژه ی تدبیر که از معنا تهی شده....

گاه خیانت یک مدیر علاوه بر اجتماع (!) فرهنگ را هم متاثر می سازد !! یکیش عدالت ، یکیش تدبیر ، یکیش آزادی و ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد