یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

مائیم و دستی به دعا بلند !!

 

رفته بودم چاپخانه یکی از دوستان (!) خودش رفته بود پشت دستگاه سلفون حرارتی و داشت کار می کرد (!) گفتم : " برازنده ی شما نیست که کار بکنید ، یک کارگر بگیر تا یکی به خانه اش نان ببرد و یا به من زنگ بزن بیایم برایت کار بکنم ... اینجوری خوب نیست !! "

   

چپ چپ نگاهم کرد و گفت : " شما اهل کار کردن نیستید !! شما را خدا برای دعا کردن آفریده است !! " نشنیده نگرفتم ولی صبر کردم ؛ چون یک طرف شوخی به خدا بود و مطمئنا خودش جواب می داد و نیاز به وکیل مدافع نداشت ... گفتم : " مردم شانس دارند (!) بعد از 22 سال که توی قسما کارگاهی ریخته گری بودم و بازنشسته شده ام باز هم مردم کار کردنمان را قبول ندارند ... "

 

کمی بعد دستگاهش ادا درآورد و نیم ساعتی مشغول شد !! من هم رفتم و با کارگری که روی دستگاه افست کار می کرد سر صحبت را باز کردم و رفتیم یکی دو تا کوه را گشتیم و برگشتیم !!! خاطرات کهنه ی من از فعالیت تازه ی خیلی ها (!) سرزنده تر هستند !! و هر از گاهی هم می آمدم و سری به دوستم می زدم و یک بار هم گفتم : " اگر از آچار و روغن و ... کاری برنیامد بگو یک فوت بکنم درست بشود !!!

 

چند دقیقه بعد که رسما کلافه شده بود یواشکی به من گفت : " یک آیةالکرسی بخوان فوت کن بلکه درست بشود !! " گفتم : " ما با یک قل هوالله مملکت اداره می کنیم !! آیةالکرسی را برای چشم انداز بیست ساله می خوانیم !! برای این یک فوت با ارادت می کنم حل می شود !! " شما که خواننده هستید ولی خودشان که آنجا بودند دیدند که دستگاه راه افتاد و نه تنها راه افتاد بلکه خودم هم رفتم پشتش ایستادم و کار کردم تا دوستم برود سر و صورتش را که غرق عرق بود، آبی بزند و برگردد که به چند تلفن برخورد و یک ساعتی مشغول بودم (!!) یعنی فوت ما خودمان را هم سرکار می گذارد که غرّه نشویم !!

 

یکی از کارگرانشان که طبق معمول از ارباب دل خوش نداشت، زیرلبی گفت : " به دعا کردنت گیر داد و پایش را گرفت ! " خلاصه چون دوستم بود باید هوایش را نگه می داشتم و برای همین گفتم : " چون کمی آدم خوبی هست (!) خدا بلافاصله گوشش را گرفت که اگر برای بعد می ماند جریمه تاخیر و ... هم به پای خودش بود !! "

 

===

 

یکی توی اتوبوس نشسته بود و داشت پشت سر کرونا بد می گفت و از من هم صدایی بلند نمی شد و صحبت یک طرفه هم زیاد دلچسب نمی شود !! تاب نیاورد و نظر مرا هم پرسید !! گفتم : " من نه سر پیاز هستم و نه ته پیاز (!) تو هرچی دوست داری دعا کن (!) من آمین اش را برسانم (!) عواقب اش پای خودت !!! " تعجب کرده بود که ادامه دادم :" من با چند نفر تلفات موجود کاری ندارم ولی گاهی تلنگری که به ثروتمندان می خورد باید تاوانش را فقرا بدهند !! حالا هم اگر به ازای هر صد نفر یک ثروتمند از خدا بیخبر هم با کرونا برود جای شکر دارد !!؟ " من گاهی با دیدن برخی بنرها لبخند رضایت به ویروس منحوس می زنم و می گویم اگر توی ریه ی بعضی ها بروی ، مطمئنا جایت همیشه در قلب من خواهد بود !! مگر کرونا برخی ها را از پست هایشان تکان بدهد !!


===

 

دیشب یک خواب جالب و کمدی می دیدم ... توی یک قایق نجات بودیم در سواحلی که زیاد شبیه سواحل ما نبودند و شاید هم هلال احمر ما را فرستاده بود سواحل فلوریدا (!!) جالب این بود که یک چیزی از قایق توی آب افتاده بود و از ما چهار نفر کسی شنا بلد نبود تا توی آب بپرد و آن را بردارد !!! من پرسیدم : " یکی بگوید ما که برای کوهستان هستیم در امداد دریایی چه غلطی می کنیم !؟ " یکی از دوستانم گفت : " ما برای کمک نیامده ایم که (!) ما را فرستاده اند تا تبلیغات بشود !! " گفتم : " بااینهمه مفتخوری که برای رفتن جلوی تریبون سر و دست می شکنند (!) بعید است که این چنین ساحلی به ما برسد !؟ "

 

امروز وقت نشد ولی فردا از آن افرادی که باهم بودیم باید بپرسم ببینم کدامیک از آنها خوابش را با ما به اشتراک گذاشته بود (!)

 

یک جایی هم بود که دوربین بدست مشغول عکاسی بودم و بااینکه رو به دریا بودم (!) انگار آب وقتی از بالای موجها پائین می آمد ، مثل تکه های یخ می شکست و تکه تکه پائین می ریخت و منظره جالبی بود و چند عکس گرفتم ولی بعد از بیداری انگار فیلم سوخته باشد (!) چیزی برایم نمانده بود ...

 

نظرات 2 + ارسال نظر
نگین پنج‌شنبه 23 مرداد 1399 ساعت 16:11 http://www.parisima.blogfa.com

سلام

منم ترجیح میدم خدا زود گوشمو بگیره بپیچونه تا اینکه بعدا حسابم سنگین بشه !

شبها که میخوابید یک دوربین بذارید این خوابها میتونه فیلم مستند بشه !!

سلام
ولی من بیشتر دوست دارم خدا بیخیال بشود (!) گوش من اینهمه طاقت ندارد ... هرچی توان داشت معلم ها کشیده اند !!
تکنولوژی به هر کجا سرک کشیده بغیر از دنیای خواب !! و دیگر اینکه خواب دنیای آزاد هر فرد است با محفوظات ذهنی اش و برای خودش بماند بهتر است !!

فایی دوشنبه 27 مرداد 1399 ساعت 15:35

میکند حافظ دعایی بشنو و آمین بگو....

آمین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد