یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

کشکولیات !!

 

اتفاقات زیادی در روزمره می افتد که ارزش ثبت و نگهداری دارند !! ولی این شانس در همه ی آنها به یک اندازه نیست و گاه برخی از روزمره های عادی می آیند و ثبت می شوند و برخی که باید ، نمی شوند ...

  

 

عصر داشتم در محله ی قدیمی قدم می زدم که چشمم به جمال نماد مقبرةالشعرا روشن شد ... مثل همیشه بی رمق و سرد ایستاده بود ... مثل اتفاقی که به موقع و در زمان درست اش نیفتاده باشد !! ساخت و سازهای اطرافش نشان می داد که مدیریت شهری در هر سطحی که باشد در حداقل ها قرار دارد و هیچ کاری با فکر و اراده ی مثبت انجام نمی شود ... دقیقا در نزدیکی این نماد دو برج چندین طبقه بالا رفته اند که اصولا در کنار نمادهای معروف اجازه چنین ساخت و سازی نمی دهند !! کل محوطه را دور زدم و بالاخره از شکاف بین دو ایرانیت که محوطه را غیر قابل رویت کرده بودند این عکس را بیادگار گرفتم

 


===

 

عصر موقع رفتن به خانه ، تلفن زدند و قرار شد برویم باتفاق مادربانو خواهر بانو و برادر بانو ( آنه ، گالی و دادای نوراخانیم !! ) به فریضه ی فست فود برسیم !! این روزها همه چیز بیرون بر شده است که خودش داستان هایی برای خودش دارد !

 

بعد از گرفتن سفارش ها قرار شد برویم و توی یکی از پارک های محله ای که خلوتتره ، بنشینیم و بخوریم ... رفتیم پارک پروین اعتصامی در شرق ولیعصر !! اتفاقا خلوت هم بود و بعد از خوردن ساندویچ هایم بلند شدیم بیاییم که من چند قدم پائین ترآمدم تا از مجسمه ی پروین خانم ( البته با اجازه ی حاکم شرع ؛ چون آقای نداشتند (!) ) عکس بگیرم ... شاید خنده دار بنظر بیاید ولی اگر یکی مانع شد و گفت چرا از نوامیس مردم عکس می گیری باید چکار کرد !! این بیت المال نیست که معاون قوه قضائیه در طول دو دهه و حضور دو فقره رئیس مقتدر قوه قضایی (!) بالا انداخته باشد !!!

 

داشتم از پله ها پائین می رفتم که منظره ی روبرو را دیدم ... جلوی یک فست فودی یک جمع کثیر ایستاده بودند که اگر بفرموده ی پروتکل های بهداشتی ایستاده بودند و فاصله را رعایت کرده بودند باندازه ی دور میدان جمعیت بودند !! با خودم گفتم پروین را بی خیال بشوم که از سنگ و بتن می باشد و یک نوبت دیگر می آیم و عکس اش را می گیرم !! از دور عکسی از مردم گرفتم تا بیادگار از دوران کرونا بماند !!

 

 

===


موقع بازگشت به خانه پیشنهاد چای دبش داده شد ؛ البته نه برند دبش بلکه خود خاصیت دبش بودن !! و باز راه افتادیم به طرف خانه ی مادربانو تا آنجا بخوریم !! سه طبقه بالا رفتن در آپارتمان ما برای پاهای مادربانو سازگار نیست (!) سر راه قرار شد ما برویم و چیزی بگیریم برای کنا رچای خوردن که زحمتش را دادای نوراخانیم کشید و خلاصه رفتیم و نشستیم برا ی چای خوردن و دو ساعت شلوغی های نوراخانیم !!

 


===

 

کنار پنجره ی خانه گهگاه خرده نان های سفره را می ریزیم و کبوترهای محله می نشینند و می خورند و نوراخانیم کلی ذوق می کند از دیدن آنها ... این روزها بانو مقداری گندم که داشتیم را کنار پنجره می ریزد و می آیند و می خورند و اگر دیر بکند (!) روی ساختمان روبرویی می نشینند و سر و صدا می کنند که زود باشید گندم بریزید که باید چند جای دیگر برویم !!


 

امروز 5 فقره آمده بودند و داشتند می خوردند و آخر کار که فقط چند دانه گندم مانده بود !! یکی از آنها شروع کرد به زدن و فراری دادن بقیه و می خواست که آن چند دانه مانده را خودش بخورد !! با خودم گفتم :" اگر کفترها هم برای خودشان مجلس داشتند این کفتر بی حیا گزینه ی خوبی برای کاندید شدن بود ! "

 

===

 

چند روز پیش در پی یک اتفاق در کارخانه ماشین سازی ، چهار نفر حادثه دیدند که منجر به فوت دو نفر از آنها شد و دو نفر دیگر نجات یافتند !! داستان تلخ آنها بگونه ای کمدی و مسخره و مثل فیلم های پت و مت شده بود !! یکی رفته بود چاه فاضلاب را بعلت گرفتگی باز بکند و نیامده بود و دومی رفته بود و نیامده بود و سومی رفته بود و نیامده بود و چهارمی رفته بود !!! هر چهار نفر بدلیل گازگرفتگی دچار حادثه شده بودند که نفر اول و چهارم فوت شده و دو نفر دیگر نجات یافته اند !!!

 

همان لحظه من به خبرگزاری نصرنیوز و روزنامه سرخاب مطلب را فرستادم تا پیگیر بشوند ولی سرشان به خبرهای دیگری که شاید مهم تر بودگرم بود و اصلا منعکس نکردند !! روز بعد خواستم تا تیتر بزنند که دادستان به مطلب فوق ورود بکند تا سر و ته قضیه معلوم بشود ولی انگار نمی شنیدند و چیزی منعکس نکردند !! مثل اینکه قبل از من آن روی سکه را به آنها نشان داده بودند !؟!؟

 

امروز دوستم از روزنامه ی سرخاب زنگ زد و گفتم : "  این قلم به مزدی و این قبیل ژورنالیست بودن اصلا خوب نیست !! "  بهانه آورد که کار داشتم و نمی شد تماس بگیرم و فردا حتما تماس می گیرم تا در مورد قضیه حرف بزنیم و گفتم : " حالا دیگر کار از کار گذشته (!) استاندار و فرماندار و ... به نوبت تسلیت گفته اند و قضیه را لاپوشانی کرده اند و حالا باید بجای دادستان ، ارتش ورود بکند که همان بهتر ورود نکند !! شما بخاطر سیاه پوستی که نمی دانستید کیست ، زمین و زمان را بهم ریختید و بعد از چند وقت تعطیلی ، مجلس دوباره شروع بکار کرده تا دو فوریت مهم و حیاتی را تصویب بکند ؛ یکی نام مهرآباد که بشود فرودگاه سردار سلیمانی و اتوبانی که بشود جورج فلوید !!! و آن وقت مردم این سرزمین در نتیجه بدمدبریتی ها می میرند و زود رویش را با خاک می پوشانید !! از طرح های حمایتی دولت و نظارت های دیگر هم اصلا خبری نیست و فعلا همه چیز را می شود گردن کرونا انداخت ... رب سانیا در قوطی های فلزی در بازار قدیمی 15000 و در سوپرمارکت ها 20000 می باشد و من یک 4 کیلوئی گرفتم به قیمت 65000 !!! که آدم معادله ای برای تناسب بین این قیمت ها درست بکند ، از  دست تالس و فیثاغورث کاری بر نمی آید !!!

 

نظرات 1 + ارسال نظر
نگین سه‌شنبه 27 خرداد 1399 ساعت 12:21

سلام

همین تجمع های شکمی!! و عدم رعایت فاصله، باعث میشه کسانی هم که رعایت میکنن، دچار مشکل بشن .. این اگه اسمش خودخواهی نیست پس چیه؟

* بین گربه ها هم کاندید زیاد دیدم من!!

* روح اون دو نفر شاد و واقعاً خدا صبر بده به خانواده هاشون، یادم به ماجرای پلاسکو افتاد و اینکه ملت گفته بودن برای خانواده آتش نشانهای شهید چیکار میکنین؟ فرموده بودن مجسمه آتش نشانها رو درست میکنیم میذاریم وسط میادین شهر !!

سلام
البته نام دقیق آن خودخواهی نیست ، بلکه توهمی از خیلی دانی می باشد !!
ضمنا در جامعه وقتی یک مشکل حاد اجتماعی پیش می آید نمی شود انتظار داشت که برخی از قوی ها همچنان گنده بشوند و ضعیف ها بمیرند !! این نشانه ی بدی از نژادپرستی و فاشیسم است !! شاید در این مرحله ، ضعیف ها انتخاب و کار اشتباهی ( مثل روال عادی زندگی تا مرگ !) بکنند که به مذاق قوی ها خوش نیاید ؛ ضعیف ها بهرحال بدبخت می شوند ولی قوی ها دوست ندارند به این زودی ها تاریخ انقضا بخورند... باید قوی ها آستین بالا زده و از ضعیف ها به نفع خودشان حمایت بکنند ؛ کاری که در این چهار ماه نکردند و حتی خلاف آن عمل کردند !! حالا باید همچنان در خانه بانتظار بنشینند و ضعیف ها در کار نقل و انتقال کرونا باشند !! حتی جنبش سیاهان در آمریکا هم یک روش غلط و سعی در ضربه زدن به منافع سفیدها می باشد !! حرکت های خودجوش غلط ( انقلاب ) وقتی رخ می دهد که فاشیسم به اوج برسد !!
ما در کار مرگ و بعد از مرگ استادتریم !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد