یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

جا به جا شدن ها !!

 

ایام قدیم در منطقه ی ما به فرودین ماه لقب آغلار گولر ( گریان و خندان ! ) داده بودند و همیشه در فروردین آسمان گاه آفتابی بود و گاه ابری و بارانی و زیاد قابل پیش بینی نبود و هر جور اتفاق جوی محتمل بود !! حالا در ابتدای خرداد ماه هستیم و اوضاع جوی از فروردین های قدیم بدتر شده است !؟ در عرض یک ساعت هم باد شدید داشتیم و هم ابری شدید و هم باران آمد و حالا هم که آفتاب می سوزاند !!

   

دیروز باتفاق رفتیم طرف های شهرستان هوراند ... قرار بود برای ناهار بزنیم بیرون و برای همین رفتیم شهرستان هوراند و در دامنه قلعه معروف پیشتو ( پشتاب ، پشتو و ... هم گفته اند ! ) یک جایی اتراق کردیم ... چشم اندازهای زیبایی در اطراف جاده ها بود و مزارع سرسبز و کوهها و تپه های شاداب و خوشرنگ در اطراف جاده تماشایی بودند !! البته باد و گرد و خاک هم داشتیم !! در طول مسیر چند تایی هم از نورا عکس گرفتیم

 

هوا کمی خنک بود و نورا تازه از خواب بیدار شده بود !! و ...


جاده تقریبا شلوغ بود و جایی که رفتیم هم شلوغتر بود ... یک جایی بود که دورش را حصار کشیده بودند ( از خار و شاخه های شکسته ! ) !! چند بار صدا کردیم و کسی جواب نداد !! شوهر عمه ی بانو رفت و دوری زد و گفت بیایید اینجا بنشینیم و خلاصه رفتیم آنجا و زیر درختی بساطمان را پهن کردیم ... من یادم نمی آید تا این وقت وارد محدوده ی کسی شده باشم و برای همین تا وقتی که صاحب محل آمد توی دلم بلبشو بود !! محلی که ما نشسته بودیم جایی بود که مصلحتا به باغ افزوده شده بود !!

 

تمرین راه رفتن در باغ و ناز کردن گلها !!

 

و کمی خواب در باغ !!


خلاصه اینکه صاحب باغ آمد و خوش و بشی کرد و رفت بالاتر و برایمان از تانکر لوله ی آب را هم آورد و گذاشت پای درختی که کنارمان بود تا هم آب بخورد و هم ما استفاده بکنیم و البته برخورد خیلی مودبانه و خوبی داشت !! منطقه ی هوراند ، از دیرباز منطقه ای بسیار محروم و عقب مانده در دست اربابان محلی بود و برای همین طبیعتی بکر و اهالی بسیار خوبی دارد !! برخلاف مناطق دیگری که باغات و مزارع پرباری دارند و بسیار متنعم هستند و مردمانی غالبا ناخن خشک و ناجور دارند !! در طول اینهمه سالی که در کار ددر بوده ام همیشه برخورد داشته ام با افرادی که در مناطق سخت زندگی می کنند ، با درآمد پائین ولی دلهای بزرگ و دستان بخشنده ای دارند !! و افراد زیادی که در مناطق خوب و پردرآمد و ... هستند و متاسفانه از روحیات و کمالات انسانی کم بهره بوده و خساست را برگزیده اند !!

 

تاعصر بودیم و اتفاقا آسمان همراه بود و خنکای دلنشینی داشتیم ... حوالی عصر باندازه ی چند قطره باران هم آمد تا ابرهای بالای سرمان بی ثمر نبوده باشند !! در مسیر بازگشت ، نور کافی برای عکاسی نبود و همچنین باد نسبتا شدیدی هم در حال وزیدن بود ولی بانو هوس کرده بود از نوراخانیم چند تایی عکس بگیریم !! شارژ گوشی من هم که تمام شده بود و خلاصه با دوربینهای مختلف عکس هایی گرفته شد ...

 


روز خوبی بود !!

 

نظرات 1 + ارسال نظر
نگین چهارشنبه 7 خرداد 1399 ساعت 21:03

سلام

از لباسهای متنوع نورا جان کاملا مشخصه هوا چقدر متغیر بوده! خدا حفظش کنه و سعادتمند و خوش عاقبت باشه زیر سایه پدر و مادر

نمیدونم این مثَل برای نوشته شما مصداق پیدا میکنه یا نه: آنان که غنی ترند محتاج ترند ...

سلام
بهرحال با پشتکار مادرش چند تا عکس گرفتیم ...

دقیقا این مثل صدق می کند ... غنا باید در معرفت آدم باشد نه در مال آدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد