یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

جاده ی کرونا ...

 

یک زمانی مسیر چین تا اروپا را جاده ادویه می گفتند و دیرزمانی هم مشهور شد به جاده ی ابریشم !! در همین صد سال گذشته این مسیر بیشتر مورد استفاده قاچاقچیان بود برای ترانزیت مواد مخدر و حالا هم که قرار است ویروس کرونا به اروپا صادر شود ...

  

 

امروز یکی از بازاری ها بدجوری حساس شده بود به دست ندادن !! و من هم بیخبر از داستان وارد مغازه اش شدم و طبق عادت دستم را دراز کردم و دیدم که دستانش را مثل مقامات کشور ما در مقابل زنان بلاد کفر (!) بالا برد ... گفتم : بهرحال همه یک روز می میرند ، چه با سکته و چه با کرونا !! ما سالی 20هزار کشته در جاده می دهیم و باز بدرانندگی کردن را هنر می دانیم !! بخاطر 2 - 3 هزار تلفات ویروس کرونا ، آنهم در چین ،  اینهمه خودباختگی حداقل برای ملت ما معنی ندارد.

 

رعایت بهداشت عمومی و شخصی رابطه ی مستقیم با فرهنگ زیستی یک جامعه دارد و جامعه ما در این مورد هر روز ورق های زرینی رو می کند ... اکثریت جامعه ما رعایت بهداشت فردی نمی کنند و در مورد رعایت حقوق سلامت دیگران هم که اظهر من الشمس هستیم ... ولی همیشه برای درمان بیشترین هزینه ها را می دهیم ، نه اینکه دوا و درمان گران باشد بلکه بخاطر اینکه همیشه در اوج استیصال به پزشک می رویم و دوره های سخت درمان را می گذرانیم و البته به بیمار فلان دکتر بودن هم می نازیم !!

 

آن مرد بازاری بدجور قافیه را باخته بود و تقریبا دری وری می گفت و معلوم بود هم ترسیده و هم گول بازی سیاسی ویروس را خورده بود ... بهش گفتم : یا باید واقعا رعایت بکنی و مغازه را ببندی یا از این سوسول بازی دست برداری !! ولی ول کن نبود و مجبور شدم بلند شده و روشنگری کنم ، گفتم : یکی میاد داخل و تو دست نمی دهی ، خب ... ، یک لنگه کفش برمیدارد و نگاه می کند ، تو که نمی توانی بگوئی به کفش ها دست نزن !! بعد چند تا جدا می کند و می گذارد روی میز تو ... و تو آن لنگه ها را برمی داری و می روی از انبار سری آنها را برایش ارسال می کنی ... اگر ویروسی باشد از طریق آن کفش ها و دستگیره ی در که هی باز می کنند و می بندند هم منتقل می شود !!

 

سعی می کرد قبول نکند ... ولی تلاش بیخودی بود !! دلیل منطقی اش ترس از مرگ بود ولی دوست داشت هی سیاسی بکند !!

 

امشب در خانه چند نفری که رویه ی استوری گذاشتن شان معلوم است ... در مورد ویروس کرونا استوری گذاشته بودند !! کاش باندازه ی حساسیت شان در این روزهایی که پیش رو داریم ، حداقل خودشان بهداشت فردی و عمومی را رعایت کنند ...

 

امرور صبح با نورا خانیم رفته بودیم بازارگردی ، اسفند که می رسد ، قدم زدن در بازار لذت خاصی دارد ، مردم اگر قدرت خرید هم نداشته باشند ، شور خریدشان دیدنی می شود !!


 

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
نگین دوشنبه 5 اسفند 1398 ساعت 02:36

سلام

به نظر منم رعایت بهداشت فردی لازمه ولی نگرانی و حساسیت بی مورد، فقط لذت زندگی کردن رو ازمون میگیره ..

امشب شاپسر از ماموریت خارجه! (دوبی) برگشت و به محض رسیدن، رفتم که بغلش کنم و ببوسمش که یهو گفت نــــــــــــه مامان بذار دستامو صابون بزنم،بعد!!

هنوز حرفش تموم نشده بود که محکم بغلش کردم گفتم ویروس باید خیلی بی معرفت باشه که به مادری که با عشق بچه شو بغل میکنه اتک کنه!!!

منم تماشای جنب و جوش آخر سال مردم رو دوست دارم ..

عکس قشنگیه .. به نظر میاد نورا خانیم داره با نگاهش خوراکی ها رو اسکن میکنه ببینه کدومش خوشمزه تره!
خدا حفظش کنه ...

سلام
کرونا اگر برای کشورهای دیگر تلنگر است برای بهداشت جامعه ی ما یک لگد حسابی است !! بااین وضعیت گرانی و کمبود ، همین را کم داشتیم !!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد